ویرگول
ورودثبت نام
خودشناسی و عرفان
خودشناسی و عرفان
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

حق فمینیزم « اگزیستانسیالیزم زنانه»

حق فمینیزم - « اگزیستانسیالیزم زنانه»

زن را بایستی تنها موجود غریزتاً اگزیستانسیالیست (وجود محور) دانست که مظهر «هستی در خویش» است زیرا جمال باطن مرد و مظهر وجود محض اوست و اینست که ذاتاً بواسطه مرد پرستیده می شود این پرستش ذات خویشتن است. به همین دلیل یک زن طبیعی و سالم و هوشیار همچون یک انسان عارف منفعل است و گوئی که خود برای خویشتن کافیست و از هر جلوه گری در قلمرو صفات و افعال بی نیاز است.

هرچند که احساس وجود مطلق زن معلول نگاه مرد عاشق است و این احساس خدائی زن برخاسته از عشق مرد به او می باشد و زن بمیزانی که به این نگاه که به مثابه خالق اوست متعهد و وفادار است موجودی مستقل و زنده در خویش و بی نیاز از فعالیتهای دنیوی و خلاقیتهای مادی میباشد ولی از آنجا که زن بر اساس کفرش به این عشق وفا نکرده و آنرا منکر شده است دچار قحطی وجود و بحران هویت گردیده و به دریوزگی مردان کشیده شده و به دام تقلید از صفات مردانه افتاده است و در این از خود بیگانگی مبدل به تن بیروح و قحطی زده ای شده که در بدر بدنبال عشقهای تصنعی است عشق هانی غیر متعهد!

در واقع زن ذاتاً و بخودی خود اگر بر هویت وجودي اش آگاه باشد در وجود خویش سالار و یک فمنیست طبیعی و بر حق است و به زبان فلسفه مدرن یک اگزیستانسیالیست جوهری و طبیعی می باشد. ولی چون بواسطه کفرش از خود بیگانه شده مترصد یک فمنیزم تصنعی است که آنهم دامی از جانب مردان کافر پیش روی اوست.

از کتاب دائرةالمعارف عرفانی ج ششم ص 28

تألیف استاد علی اکبر خانجانی

https://t.me/khodshenasi4

فمینیزماگزیستانسیالیزماستقلال زنعشقزن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید