"عشق" وضعیتی از وجود است که وجود از قوانین مادی سرپیچی می کند و از زنجیره علت-معلولی جهان فرا می رود و میل به متافیزیک دارد.
عشق، وضعیتی از وجود است که وجود را به فراسوی خودش می برد. لذا بارزترین صفت عشق در وجود عاشق، ایثار و از خود-گذشتگی است....
پس علت العلل و منشأ عشق عاشق، معشوق نیست بلکه معشوق کسی است که تحت الشعاع نور عشق عاشق قرار گرفته است: تحت الشعاع متافیزیک، روح، نور، رستگاری و آزادی از تن....
=========================
می دانیم والدینی که در رابطه با فرزندان خود فقط از درب مهر و عطوفت وارد می شوند، در تربیت آنها دچار بن بست شده و چه بسا که موجب فساد فرزندان گشته و آنها را به جهل و جنون و گمراهی می کشانند و برای خود نیز عذاب می آفرینند. البته صحبت بر سر قهر عاشقانه است نه قهر فاسقانه و جنون آمیز که اکثراً مبتلایش هستند.
عشق ، مکتب معرفت و تربیت و هدایت است و جز در عشق هیچ رشدی وجود ندارد، بشرط آنکه آداب و اصولش گام به گام آموخته شده و بکار گرفته شود.
آداب عملی عشق همان احکام عملی دین خداست: صدق، وفا، پاکدامنی، قناعت، عفو، انفاق، مهر به پاکان و قهر از فاسقان، دوری از ستم و تهمت اخلاص در عمل، رزق حلال و... .
کند و کاوی در اصول جلد دوم ص 39
استاد علی اکبر خانجانی
آرشیو کتاب صوتی در تلگرام : https://t.me/khanjanyaudiobooks2/193
از کتاب کند و کاوی در اصول جلد دوم ص 29
استاد علی اکبر خانجانی