خودشناسی و عرفان
خودشناسی و عرفان
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

فلاسفه اسلامی

فلاسفه اسلامی


۸۴۱- حتی به اصطلاح رادیکالترین فلاسفه اسلامی که حتی سیمائی ضد فلسفی هم بخود می گرفتند حداکثر تلاش می کردند که فلسفه یونانی را اصلاً اشراقی معرفی کنند.


در رأس این فلاسفه شیخ شهاب الدین سهروردی بانی مکتب معروف به «اشراق» می باشد که مکتب وی بیش از آنکه اشراقی باشد ارفاقی» است. ارفاقی که به فلسفه افلاطون شده است تا از بن بست نجات یابد و مردود نگردد.


همینکه می بینیم همه فلاسفه به اصطلاح اسلامی نیز خوراک منطقی شان فلسفه یونان است یک حقیقتی آشکار می شود و آن اینکه همه فلسفه ها منطقی جز علیت و بدلیت ندارند . لذا همه فلاسفه اسلامی که از صدق و عمل دینی بهتری برخوردار بودند نهایتاً با کل فلسفه به بن بست می رسیدند : مثل غزالی و سهروردی و خود ابن سینا ولی اکثر این به بن بست رسیده های فلسفه نتوانستند از عذاب این بن بست نجات یابند زیرا می خواستند با ابزار خود فلسفه یعنی منطق علیت از آن فرا روند.


تلاشهای ضد و نقیض غزالی و کل زندگی او بزرگترین عبرت در این ماجراست. غزالی بیشترین سعی را در فرا رفتن از فلسفه بواسطه خود فلسفه مرتکب شد و نهایتا یک روان شناس گردید که البته روان شناسی او در مرتبه ای بسیار عالیتر از روان شناسی معاصر غرب قرار دارد. ابن سینا هم همینطور. به همین دلیل این دو نفر را میتوان نخستین بانیان روان شناسی و روان کاوی در تاریخ تمدن بشری دانست.


ولی ملاصدرا بدترین تجربه را در این روند برجای گذاشت . ملاصدرا نیز مثل هایدگر در معنای «وجود» و «بودن» به پوچی رسید ولی مثل هایدگر صادقانه آنرا رها نکرد و برود دنبال کار و زندگیش . بلکه از این بوچی برای خود کار و زندگی بوجود آورد و دست به یک اختراع هیولائی زد که چیزی معادل جهان اسطوره های یونانی است منتهی بمراتب پوچ تر و بازیچه تر و عقیم تر و تخیلی تر از آن . و نامش را گذاشت «اسفار اربعه» .


وقتی که این سفرهای چهارگانه را با سفر سه گانه دانته در کمدی الهی مقایسه می کنیم می بینیم که دانته به واقعیت وجود بسیار نزدیکتر بوده تا ملاصدرا . اثر ملاصدرا یک رساله معرفت نفسی (عرفانی) نیست بلکه حرص و جنون معرفت نفس است. با ملاصدرا تاریخ فلسفه اسلامی و بخصوص شیعی پایان یافت . و مابقی فقط تفسیر این تاریخ است تاکنون.


ملاصدرا گرچه بسیار سعی می نمود که حول محور امامت و ولایت گام بردارد و تکرار سهروردی نباشد ولی نهایتاً ولایت را از عالم وجود نقد انسانی به عرش هفتم بالا برد و آنرا در فلسفه ای که ارائه داد غير قابل وصول نمود الا برای فلاسفه . آنهم فلاسفه ای که فقط فلسفه ملاصدرا را بخوانند و بپرستند . لذا تلاش ملاصدرا عملاً تلاش در خلاف معرفت نفس بوده است گرچه اسفار اربعه وی خود یک محصول بخود – آئی در خود اوست ولی این بخود - آئی با حرص و عجله شدیدی بسرعت به حوزه مصرف و بدل کاری می رسد و خود او را نیز عقیم می سازد.


تکرار این گونه وضعیت را حتی امروزه هم در میان شیعیان به روشهای گوناگون می بینیم. « آدمی در برابر آنچه که از وجود خویش به مصرف می رساند معادلی نخواهد یافت . علی (ع) .


از کتاب گزارش آخرین وضعیت بشری ص 131

تألیف استاد علی اکبر خانجانی

https://eitaa.com/erfanvakhodshenasi

https://t.me/khodshenasi4/5390

فلسفهفلاسفهفلسفه اسلامی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید