محمود
محمود
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

یک قدم تا آرامش

آن چیزی که همواره در این عصر از دید ما دورتر می‌نماید، کسب آرامش است. گویی هر چقدر که بیشتر طالب آن باشیم کمتر به سراغمان می آید. در چالش کتاب خوانی طاقچه در اردیبهشت ماه ۱۴۰۲، این یادداشت را برای کسانی می‌نویسم که نه اگر بیشتر از من که دست کم اندازه من در پی یافتن آرامش‌اند دم به دم راهی را انتخاب می‌کنند تا به آرامش برسند.

نکته‌ای که همواره ذهن شما را درگیر کرده چیست؟ ذهن اگر همانند رم یک کامپیوتر باشد، می توان گفت مسایل مختلف هر چقدر بی مقدار اما مقداری از این رم را اشغال می کنند و در نهایت تمرکز را از ما دریغ کرده و تمرکز کردن بر آن کاری که ارج است بیش از پیش سخت می‌نمایاند و این منتج می شود به اینکه به خودمان بگوییم بدرد نخور شده‌ایم و در نتیجه اضطراب و پس از آن عدم اعتماد به نفس به سراغمان می آید، اما خبر خوب چیست، اینکه می توان نقاط ضعف را شناخت، رم را خالی کرده و چند صباحی به آرامش گذراند این قمر در عقرب زندگی را.

کتاب آرامش اثر آلن دوباتن، می‌تواند در این زمینه کمک خوبی برای من و شما باشد. کتاب آرامش در زمینه های مختلفی از جمله رابطه، عشق، امور خانوادگی، کار، حضور در اجتماع، زمان، مکان و هر چیزی که موجب ایجاد استرس و اضطراب و کاهش عزت نفس می شود را عمیقاً مورد مطالعه قرار داده و نتیجتا به هدف خودش دست یافته است، کتاب با فصل بندی های مناسب و در هر فصل پرداختن به مهم‌ترین موضوعات مرتبط با هم در پی یافتن نقاط آسیب زا، نحوه مقابله با آنها و در نهایت رسیدن به آرامش به خوبی عمل کرده است، دقیقاً همانند دیگر کتاب های این نویسنده گرامی.

بنظرم آن چیزی که ما را در مقابل استرس و اضطراب ضعیف ۰لوه می دهد و هر بار در کسب آرامش شکست‌مان می دهد، گذر از آن استرس و فرصت ندادن به خود در جهت شناسایی آن استرس و مشکل است، همان گونه که لحظات شادی خود را مرور می کنیم نیاز است لحظات استرس زای خود را نیز مرور کنیم اما در چرخه مرورشان گرفتار آمدن در هر مورد (چه شادی و چه استرس) دیوانه کننده است، با شناخت و اصلاح آن است که فرصت رشد روحی به ما می دهد و با این عمل فرصت گزیده شدن از همان یک سوراخ را برای بار دوم از ما سلب می کند.

اما همواره باید باور داشته باشیم که رسیدن به آرامش برای ما در هر لحظه امکان پذیر است و هدفی دور و دراز نیست. در خلقت انسان همواره میل به دلهره وجود دارد و این ناشی از تلاش پیشینیانمان برای بقاست، این استرس و دلهره سطح هوشیاری را بالا می‌برده است و ترشح هورمون کورتیزول یا ترس را افزایش می‌داده و این امر استرس و اضطراب همیشگی را به دنبال داشته است اما در عصر کنونی که خبری از آن ترس و تقلا برای بقا اگر نگوییم از بین رفته که دست کم کاهش یافته ارثی که از گذشتگان برایمان به جامانده اگر از کنترلش نکنیم کارمان به واقع مشکل می‌شود.

استرس و اضطرابآرامشچالش کتابخوانی طاقچه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید