مقاله دانشگاهی من در مورد نقش اینفلوئنسرها روی فرآیند خرید توی نسلای مختلفه...مدت زیادیه دارم روش کار میکنم و میتونم بگم چیزایی که تو این مسیر خوندم بعضیاش انقدر عجیب و جالب بود که پر واسه خودم نموند.?...البته چیزی که الان میخوام بگم ربطی به موضوع مقاله نداره و فقط چون در مورد نسلای مختلف دنبال اطلاعات بودم، بهش برخوردم.
دیشب یه مقاله خوندم نوشته بود یکی از چالشای خیلی بزرگ نسلای بعدی، بی کسی و تنهاییه...واسه همینم توی سالهای آینده نقش عجیب تراپیستها توی زندگی ما کاملا خودش رو نشون میده...
میدونی، میگه ما انقدر تنها میشیم که هفتهای یکبار پول میدیم تا حرفایی که توی دلمون مونده رو به یه تراپیست بزنیم...میگه ما در آینده داروهای آرامبخش بیشتری مصرف میکنیم، در حالیکه فقط نیاز به دو تا گوش داریم، همین.
خیلی دردناکه....واسه آدمایی مثل من که وقتی ناراحتن تا با بغض و اشک و آه هر چی تو دلشون هست رو نگن آروم نمیگیرن، دنیا دنیای وحشتناکی میشه.
برای منی که وقتی خوشحالم باید یکی رو محکم بغل کنم و داد بزنم و خوشیم رو باهاش تقسیم کنم، دنیا میشه یه قفس...
این دردناکه، که میدونیم میرسه یه روزایی که دیگه حتی ممکنه برات مهم نباشه خانوادهات توی چه شرایطی قرار گرفتن. چون انقدر زندگی برای خودت سخت میشه که ترجیح میدی توی تنهاییت بمونی ولی با دیگران هم کلام نشی...بدیش اینه که اون روز همه حق میدن بهت، چون همه مثل تو فکر میکنن. هیچکس نیست که بهت بگه لعنتی راهت قلطه. هیچکس نیست یه تلنگر بهت بزنه و بیدارت کنه.
خیلی تلخه که میدونیم روزهایی میرسه که دیگه بچههای ما خواهر و برادری ندارن که با هم آفتاب/مهتاب بازی کنن و یه پتو پهن کنن توی ایوون، بشن همسایه همدیگه و برای هم توی اون ظرفای پلاستیکی رنگی، چای بریزن. پیش نمیاد یه دوچرخه براشون بخریم و نوبتی دور حیاط سوارش شن و خیالبافی کنن. دیگه بچههای ما با بچههای فامیل تعداد زیادی بچه نمیشن که خیاری کنار هم بخوابن و ریز ریز بخندن و پچ پچ کنن....
دیگه هیچکس مشکلاتش رو به بقیه نمیگه، چون از حس سرافکندگیش بیشتر میترسه.
یه جایی خوندم، اگر میدونستی آدما یه سردرد معمولی خودشون از تومور مغزی تو واسشون مهمتره، هیچوقت براشون درد دل نمیکردی...آخ که چقدر درسته این جمله،آخ که چه حقیقت تلخیه این حرف...اما هست.
حالا آینده رو ولش کن، امروز، همین الان....
تو امروز کسی رو داری باهاش حرف بزنی؟ وقتی از شرکت مورد علاقهات بهت ایمیل میزنن که پذیرفته شدی، کسی رو داری شادیتو باهاش شریک بشی؟ وقتی پدرت رو از دست دادی، کسی رو داری سرت رو روی شونهاش بذاری و زار بزنی؟ از همه مهمتر کسی رو داری که تو رو بلد باشه؟
#مهشید_جهانگرد