قسمتی از زندگی کاری من بعنوان کوچ (پرسشگر)
توی جلسات کوچینگم یه چیز باحال میبینم معمولا:
مراجع با یه موضوعی میاد تو جلسه، یه هدفی داره که میخواد بش برسه، یه ارزش هایی هم داره که از گذشته باهاشن
و به طرز خیره کننده ای میبینم که موضوعات آدمها در تضاد با ارزشهاشون هست، و فاصله این دنیاهای مختلف رو با اهدافشون میخوان پر کنن، انگار هدفها شدن وسیله ای برای پرکردن خلأها یا رفع کمبودها...
این تیپ اهداف باعث میشه فرد بعد از رسیدن بهشون باز هم همون حس بیاد سراغش که یه چیزی کمه!
یه ریشهی این موضوع انتظارات پلکانی هست یعنی فرد بعد از تحقق انتظاراتش و شکستن سقف شیشه ای که داشته دنبال ارتقا انتظارات هست
یه ریشهی دیگه موضوع توی اینه که فرد ابعاد مختلف چیزی که ازش شاکیه خوب نمیشناسه (آگاهی نداره) و نمیتونه ارتباط بین چیزی که میخواد و ارزش هایی که داره برقرار کنه، پس توی لوپی میفته که:
+ موضوعات مختلف اذیتش میکنه
+ هدف میزاره برای حل اونها
+ میرسه به اهداف
اما میبینه هنوزم شاکیه، منتهی از یه چیز جدید! (شایدم بهتره بگیم همون موضوع منتهی با پوشش جدید)
اینجاها معمولا نور تابوندن به ارزشهای مراجع کمک میکنه تا فرد مرور کنه که آیا هنوزم ارزشهایی که بهشون پایبند هست ارزشمند هستن براش؟ یا فقط تصویری از یک ارزش ارزشمند توی ذهنشون بایگانی کردن
موضوع غم انگیز وقتیه که فرد متوجه میشه ارزشی که بر مبنای اون عمری رو سپری کرده و کلی از انتخاب کردن و نکردنهاشو مبتنی بر اون ارزش بوده، خودش نتیجه یک خلا در یک برهه از زمان بوده که دیگه اون زمان با مجموعه شرایطی که از اون زمان در ذهن مراجع باقی مونده، عملا دیگه وجود نداره و این یعنی «ارزش های مقطعی با تاثیر دائمی»?
اما دریچه روشنی هم وجود داره که زندگی تجربه شده (زیسته شده) جایگزین زندگی نزیسته (زندگی با محدودیت ها) بشه
فرایند کوچینگ یکی از روشها (فرصتهایی) هست که میتونه تسهیلگر این جایگزینی باشه به صورتی که مراجع در زمان طی کردن این مسیر، موضوعات و اهداف و ارزشهاش رو میبینه و نهایتا موانعی که بر سر راهش وجود داشته که زندگی تجربه شده کمتری داشته باشه رو برای خودش کشف کنه و برای گذر از این موانع خودش رو متعهد میکنه اقداماتی انجام بده و در نتیجه تجربه رهایی و قدرت (که پیامد زندگی تجربه شده هست) رو خواهد چشید
کاری که این روزها بعنوان کوچ انجام میدم پرسشگری هست، که در نتیجه این پرسشگری فرایند تفکر مجدد درباره موضوعات، اهداف و ارزشهای فرد اتفاق میفته و این شفاف شدن، دسترسی به مراجع میده برای انتخاب زندگی به سبکی که دوست داشته، دقیقا نقطه مقابل زندگی نزیسته هست
(زندگی نزیسته یعنی زندگی با محدودیتهایی که باعث میشن فیلتر شده زندگی کنیم)