دو سه سال پیش در مجموعهمان تلاشی داشتیم برای راهاندازی یک وبسایت سبک زندگی که طبیعتاً تمام تکیهاش بر محتوای دیجیتال بود. تصمیم ما همزمان شد با خروج یک تیم بسیار مجرب و نامآشنا که در یک نشریه معروف کاغذی فعالیت میکردند. فرصت را غنیمت شمردیم و از آنها برای تأمین محتوی دعوت کردیم.
محتوای تولیدشده توسط این همکاران حقیقتاً باکیفیت و حرفهای بود و هیچ ایراد ذاتی و کیفی به محتوا وارد نبود. اما عملکرد مناسبی از نظر SEO و مشارکت کاربران جدید نداشت. اما گاهی پستهایی توسط همکاران گمنام و بیتجربه جوان ما نوشته میشد که عملکرد بسیار بالاتری داشتند: بازدید بهتر، جستجوی بسیار بیشتر، بازخورد بسیار بهتر، مشارکت کاربر بسیار بالاتر.
سایت ما در نهایت شکست خورد و این شکست مدتها ذهن من را درگیر کرد. غالب محتوای ما توسط این تیم حرفهای تدوین میشد: یعنی توسط نسل «کاغذی» و برای رسانه «کاغذی» تدوین میشد. نسل کاغذی هرچند نقاط قوت خود را دارند، اما هنوز به درستی نمیدانند مردم از اینترنت چه میخواهند. در واقع نمیدانند «مردم از اینترنت چه سوالهایی میپرسند؟»
هنگامی که محتوایی را تولید میکنید و پایگاه کاربران قابل توجهی ندارید، ابتدا باید به یک سوال اساسی پاسخ دهید: «من میخواهم چه سوالی را جواب بدهم؟» و خود را به جای کاربران بگذارید و سوال بپرسید. از زندگی خودتان شروع کنید و سوال بپرسید. امروز چه سوالاتی دارید؟ چه چیزهایی را جستجو کردهاید؟ کافیست پاسخ همان سوالها را به صورت مدون، جامع و کارآمد به کاربر ارائه کنید.
نسل جدید، هرچند دست به قلم فاخری نداشته باشند، اما به خوبی میدانند که خودشان از اینترنت چه میخواهند، و به همین ترتیب، سوالات بسیار بهتری را پاسخ میدهند؛ هرچند پاسخشان چندان فاخر نباشد. استفاده از نسل کاغذی حتی در جایگاه نظارت بر محتوای دیجیتال هم برای کسبوکار شما خطرآفرین خواهد بود.