ویرگول
ورودثبت نام
دختری که مینویسد تا درمان شود
دختری که مینویسد تا درمان شود
دختری که مینویسد تا درمان شود
دختری که مینویسد تا درمان شود
خواندن ۱ دقیقه·۴ ماه پیش

اضطراب اجتماعی همان شرم برون فکنده شده ست؟ مگر اجتماعی غیر از اجتماع من و خودم وجود دارد؟

یعنی آن شرمی که درون ماست، اما آن‌قدر تحملش سخت است که فرافکنی‌اش می‌کنیم به جهان بیرون. تصور می‌کنیم دیگران قضاوتمان می‌کنند، نگاه‌مان می‌کنند، رد می‌کنند... اما واقعیت این است که خودمان هنوز با خودمان کنار نیامده‌ایم.

چون مگر اجتماعی غیر از اجتماع "من" و "خودم" وجود دارد؟

وقتی خودم از خودم خجالت می‌کشم، طبیعی‌ست که فکر می‌کنم جهان هم از من خجالت می‌کشد.

وقتی خودم را کافی نمی‌دانم، جهان را پر از ناظرانِ سخت‌گیر می‌بینم.

درحالی‌که اگر درون من، یک نگاه مهربان و پذیرا بنشیند، عجیب است که اضطراب اجتماعی ذره‌ذره رنگ می‌بازد.

اضطراب اجتماعی اغلب زاییده‌ی رابطه‌ی معیوب بین من و خودم است، نه من و جمع.

و تا این رابطه‌ی درونی التیام پیدا نکند، هر جمعی تهدیدکننده خواهد ماند، حتی جمعی از مهربان‌ترین آدم‌ها.

چه در توست که تورا شرمگین میکند از خودت؟

از چه خجالت میکشی؟

تو زاده عشقی از چه خجلی؟

اضطراب اجتماعیعشقشرم
۸
۲
دختری که مینویسد تا درمان شود
دختری که مینویسد تا درمان شود
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید