گاهی به این فکر میکنم که چقدر از نیازهایی که الان داریم، واقعاً نیاز نبودن.
انگار به زور به ما اضافهشون کردن.
نیازهایی که از اول، مال ما نبودن.
ما نیازی به لباس برند نداریم که «دیده بشیم»
ما بیشتر نیاز داریم که خودمون، خودمونو ببینیم.
ما به لوازم آرایش گرونقیمت نیاز نداریم که زیبا بهنظر بیایم
ما نیاز داریم «حس کنیم» زیبا هستیم.
و جالبه که بدونی زیبایی، در کمال تعجب، یه احساس درونیه. نه یه چیزی روی صورتمون.
ما هممون میدونیم که فیسواش گرون و صابون ارزون، آخرش یه کارو میکنن.
هممون میدونیم یه کرم ایرانی، بعضی وقتا از خارجیهاش بهتره.
ولی بازم چی کار میکنیم؟
سوار یه موج میشیم. یه موج تبلیغ، یه موج ترند، یه موج نیازهای مصنوعی.
چرا؟
تا حس کنیم ما هم تو بازیایم. ما هم هستیم. ما هم جزئیم.
و آخرش چی؟
خیلیا از اون چیزایی که میخریم، میره یه گوشه، خاک میخوره، یا میره تو سطل آشغال.
چون نیازی به اون وسیله نداشتیم.
ما نیاز داشتیم حس کنیم ارزشمندیم.
که اگه واقعاً اینو حس میکردیم، شاید اصلاً اون وسیله رو نمیخریدیم.
ما به ۳۰ مدل کرم پوست نیاز نداریم.
ما به ویتامین طبیعی، به غذاهای سالم، به استراحت، به سبزیجات بیشتر نیاز داریم.
به این نیاز داریم که بدنمون سبک شه، پوستمون نفس بکشه.
راستش وقتی یه مدت پول کم میاری، تازه میفهمی چقدر قبلاً چرت و پرت میخریدی.
چیزایی که هم شادی نمیآوردن، هم هیچی بهت اضافه نمیکردن.
الان که کمتر خرج میکنی، اتفاقاً حالت بهتره.
چون حس نیاز نداری.
وقتی حس نیاز نداری، برای پول درآوردن، هرکاری نمیکنی.
آزادتر میشی.
آسودهتری.
اسیر نیستی.
اسیر تبلیغ، اسیر مقایسه، اسیر نبودنها.
شاید حتی دلیل اینکه بعضی زنها همیشه میگن «لباس ندارم» هم همین باشه.
نه اینکه واقعاً لباس ندارن،
بلکه همیشه یه حسی باهاشونه که انگار «کامل نیستن».
یه حس کمبود.
بیاید این بار رو بذاریم زمین.
ما اونقدرا که فکر میکنیم، نیاز نداریم.
ما میتونیم ساده زندگی کنیم
ساده بپوشیم
ساده سفر بریم
ساده باشیم
چون زیباییای که توی سادگی هست
تو هیچ تجملی نیست.
