سال اول دانشگاه یه درس دو داحدی داشتیم با عنوان مبانی جامعه شناسی. با دکتر فرآذین عزیز. ایشون هیات علمی دانشگاه تبریز نبودن و استاد مدعو گروه اقتصاد و مدیریت بودن از یه دانشگاه دیگه. خیلی تلاش میکردن که ما رو تشویق بکنن به خوندن کتابهایی به غیر از منبع درسی. یک جمله از ایشون به یادگار دارم که میگفتن "من روزنامه نمیخونم، رادیو گوش نمیدم و تلویزیون هم نمیبینم. چون همشون دروغ میگن. چرا باید درهای فکرم رو به سوی دروغهای دیگران باز کنم".
اون موقع شبکه های اجتماعی مجازی با این کیفیت و کمیت مرسوم نبودن (سال 1384) و البته صحبتهای استادمون هم خیلی برای ما یا حداقل من مفهوم نبود. الان ارتباطی با اون استاد گرانقدر ندارم اما ضمن آرزوی سلامتی برای ایشان؛ گمان میکنم همین رژیم اخبار رو الان هم در خصوص شبکه های اجتماعی مجازی و سایر رسانه ها هم رعایت میکنن.
یواش یواش کمش میکنم، دیگه فایده نداره
تغییر دادن آرام و تدریجی عادتها در زندگی دیگه سودی نداره. کال نیوپورت معتقده با توجه به جذابیت های مهندسی شده اقتصاد توجه در کنار راحتی استفاده از ابزارهای اون؛ ما هر بار پس از یه تغییر کوچیک به همون جایی برمیگردیم که اومدیم: سرگردانی در شبکه های مجازی و و قت گذرانی در سایتهای خبری و ... .
بنابراین در مرحله پاکسازی دیجیتال توصیه می کنه به مدت ۳۰ روز به طور کلی از تکنولوژی های جدید دوری کنید. این تکنولوژی ها شامل فیسبوک، اینستاگرام، تلگرام، چک کردن مداوم اخبار در سایت های مختلف، توییتر و حتی بازی های دیجیتاله. این دوره مثل یک دوره سم زدایی هست. در یکی دو هفته اول، پاکسازی دیجیتال برای ما سخته اما بالاخره احساسات نا خوشایند تموم می شه و لذت استفاده از زمان هایی که آزاد شده خوشحالی مضاعفی برامون به ارمغان میاره. در پایان این دوره ما فعالیتهایی رو پیدا میکنیم که رضایت واقعی و نه گذرا و مجازی ایجاد می کنن و به ما امکان میدن تا زندگی بهتری بسازیم.
تو این زندگی، فناوری فقط حمایتگر اهداف معنی دارتره. پس از تعطیلی ۳۰ روزه در گام نهایی پاکسازی دیجیتال، فناوری های اختیاری را با در نظر گرفتن چند نکته غربالگری میکنیم و به زندگی برمیگردونیم. برای اینکه در مورد برگردوندن یا برنگردوندن یک فناوری اعم از اپلیکیشن یا هر نوتیفیکیشن اضافه روی گوشی موبایلمون تصمیم بگیریم، به چند چیز باید دقت کنیم.
اول: این فناوری به درد چیزی بخورد که بسیار ارزشمند است است نه اینکه فقط چند مزیت داشته باشد.
دوم: استفاده از تکنولوژی بهترین راه تحقق این ارزش باشد و اگر اینطور نیست راهکار دیگری را جایگزین کنیم.
سوم: استفاده از این ابزار و فناوری با مشخص کردن زمان استفاده و نحوه استفاده از آن محدود بشود.
چند سالی هست که اخبار رادیو و تلویزیون رو گوش نمیدم. روزنامه هم خیلی ساله که نمیخونم. نه کاغذی و نه آنلاین.
اخیراً توی فصلنامه ترجمان مقالات مفصلی خوندم در مورد اینکه چطور اخبار، ما رو تحت تاثیر قرار میده و علاوه بر اثرات روانی بدی که روی ما میذاره چطوری حتی فیزیولوژی مغز ما را هم تغییر میده. خوندن اخبار باعث میشه که دیگه نتونیم متن های بلند رو بخونیم و تحلیل های عمیق رو بررسی بکنیم؛ چون که ساختار مغز ما را به مرور به نحوی تغییر میده که علاقه داره صرفاً مطالب کوتاه و سطحی رو چک بکنه.
یادداشتی روی سایت شخصی رولف دوبلی منتشر شده بود و آثاری رو که دنبال کردن اخبار توی زندگی ما میذاره بررسی کرده بود. یکی از اونها این بود که "دنبال کردن اخبار ما رو منفعل میکنه" علتش هم اینه که قدیمی ها وقتی خبری می شنیدن در پی انجام عملی بر میاومدن. اما امروزه ما خبرهای زیادی میشنویم که اولاً ربطی به ما نداره، یعنی ارتباط معناداری با زندگی ما برقرار نمی کنه و به علاوه قرار هم نیست ما کاری انجام بدیم. اینها باعث میشه که به قول نیوپورت ما دچار یه جور "درماندگی خود آموخته" بشیم. انفعال، سرخوردگی، افسردگی و در نهایت بی اعتنائی؛ ثمره دنبال کردن مداوم اخباره.
به قول یک نفر دیگه شاید بهتره دانسته های ما در حیطه قدرت اختیار ما باشه، اینجوری عواقب روانی کمتری داره برامون.
تجربه شخصی من در پیاده سازی مینیمالیسم دیجیتال به این ترتیب بود که اولاً اتصال دائمی گوشی تلفن همراهم رو به اینترنت قطع کردم. تا قبل از این گمان می کردم خوب و لازمه اینترنت همیشه در دسترس من باشه (در واقع من همیشه در دسترس اینترنت بودم). اما تصمیم گرفتم اتصال اینترنت گوشی رو در حالت پیش فرض خاموش کنم. اولین مزیت مهم این انتخاب این بود که خودم رو از فشار ناشی از از نوتیفیکیشن های متعدد برنامههای پیامرسان خلاص کردم. به این ترتیب تنها زمانی که با انتخاب و به تصمیم خودم میخواستم به این برنامهها سر میزنم.
الان اول مهر ۹۹ هستیم و نزدیک به 5 ماه میشه که من تلگرام رو از توی گوشیم حذف کردم و به هیچ کدوم از سه تا اکانتی که داشتم اکانتهای شخصی و شغلی دیگه سر نزدم (به غیر از یک لاگین تو گوشی یه فرد دیگه برای اینکه هیستوری و اکانتم پاک نشه) . همچنین اینستاگرام خودم را هم حدود سه ماه هست که پاک کردم و فقط روی دسکتاپ و هفته ای پنج دقیقه و آن هم صرفا پیامهای شخصی را چک میکنم. (قبلا هم چند ماهی کلا اینستاگرام را تعطیل کرده بودم). قبلاً فکر میکردم دورشدن از این رسانه ها باعث میشه که در جریان اتفاقات نباشم و از چیزهای مهمی که دور و برم میگذره بی خبر بمونم، ولی تجربه چند ماه اخیر نشان داد که واقعاً چیزی را از دست نمیدم و برعکس چیزهای زیادی را هم می تونم با این شیوه به دست بیارم. زمان نسبتاً زیادی از وقت گذرونی توی فیلم های اینستاگرام و کانال های تلگرام آزاد میشه و میتونم این زمان را صرف خواندن کتاب و مقالاتی که بهشون علاقه دارم و یا ارتباط بیشتر داشتن با دوستان و عزیزانی که دوستشون دارم بکنم.
خوشحالم که تونستم این رژیم مینیمالیسم دیجیتال و البته رژیم اخبار رو بگیرم. از اثری که داشته خیلی راضی هستم و امیدوارم بتونم ادامه بدم. چند وقت دیگه بازم گزارشم رو توی سایت در این مورد به اشتراک میذارم.
این بخش سوم و آخر خلاصه کتاب مینیمالیسم دیجیتال نوشته کال نیوپورت بود.
من سعی میکنم خلاصه ها رو با توضیح درسهایی که ازشون گرفتم و تو زندگیم اجرا کردم براتون تعریف کنم.
قسمت اول این پست رو میتونید با عنوان شما هم احساس میکنید کنترلی روی زندگیتون ندارید؟
و قسمت دوم رو با عنوان چه چیزی ما را اینقدر آسیب پذیر کرده؟
در صفحه مریم شیرازی توی ویرگول دنبال کنید.