ویرگول
ورودثبت نام
Nadem.marzieh
Nadem.marziehمن یک نویسنده و محققم.یادداشت و داستان‌های تخیل‌گونه هم می‌نویسم. در کنار همه این‌ها یک ثبت‌کننده مردم‌نگاری هم هستم. در داستانم از چیزهای عجیب و خیالی می‌نویسم.
Nadem.marzieh
Nadem.marzieh
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

راز لاوکرفت برای شروع نوشتن

امروز مشغول خواندن کتاب «احضار کطولحو» بودم. به داستان «خرموش‌های دیوار» رسیدم که مابین ماه اوت تا سپتامبر سال 1923 نوشته‌شده و در سال 1923به چاپ رسیده بود.

لاوکرفت در مورد ایده داستانش می‌گفت که آن را براساس یک اتفاق خیلی ساده و پیش‌پاافتاده که برایش رخ داده، نوشته بود. یک شب بخشی از کاغذ دیواری اتاقش ورمی‌آید و صدای خش‌خشی از پشت کاغذ دیواری شنیده می‌شود که آن را در دفتر ایده‌هایش یادداشت می‌کند و در پایان، داستان خرموش‌های دیوار خلق می‌شود.

استیون.جی.ماریکوندا به این نکته اشاره می‌کند که لاوکرفت در توصیف ویرانه‌های زیرزمینیι از افسانه‌های اسرارآمیز خاورمیانه استفاده کرده حتی برای توصیفاتش از مقبره «سن پاتریک» الهام گرفته است. ماجرای موش‌ها هم اشاره به خورده شدنِ کشیش افسانه‌ای دارد که طیِ یک دوره قحطی مردم گرسنه را به آتش کشیده. به‌طورِ کل می‌توان گفت لاوکرفت در این داستان از افسانه‌ها، ایزدها، واقعیت‌های پیش‌پاافتاده و ساده اطرافش در داستانش استفاده کرده.

حتی گربه در داخل داستان نیز به گربه خودش اشاره دارد. این نویسنده با استفاده از تعدادی منبع الهام گرفته است تا داستانش را خلق کند.

حالا می‌خواهم درمورد خودمان صحبت کنیم. در عصرِ کنونی منابع زیادی در دسترس‌مان است؛ از فضای اینترنت و هوش مصنوعی گرفته تا نمونه فیلم‌های متنوع و خوبی که هر روز تولید می‌شود و همچنین به تولید بازی‌ها و انیمه‌ها نیز افزوده می‌شود. کتاب‌های مختلفی در حیطه‌های گوناگون وجود دارد: روان‌شناسی، تاریخ، ادبیات، جامعه‌شناسی، فلسفه، نجوم، ریاضی و غیره. منابع فراوان و نامحدودی در دسترس‌مان است.

بنابراین ایده‌های بسیاری وجود دارد تا ما بتوانیم با استفاده از آنها بنویسیم. اما خیلی از ما نویسنده‌ها دست‌روی‌دست گذاشته‌ایم و معطل این هستیم که چه بنویسم!

حتی کلی منبع آموزشی هم وجود دارد که ما بتوانیم با بهره‌گیری از آنها بنویسم. پس هیچ بهانه‌ای برای یادگیری هم وجود ندارد. ما از هر چیزی می‌توانیم استفاده کنیم. حتی از خواب‌های‌مان هم می‌توانیم الهام بگیریم. من کابوس‌های زیادی می‌بینم. از آنها استفاده می‌کنم، آنها منبع الهامم هستند و با آنها می‌توانم شخصیت‌ها، متن‌ها و جهان‌هایی را خلق کنم و بنویسم.

هرکدام از ما باید دفتر ایده‌ای داشته باشیم تا ایده‌های روزانه‌مان را در آن یادداشت کنیم. 

یکی از دوستانم که درمورد شخصیت‌هایش با من صحبت می‌کند، از خواب‌هایش، احساساتِ خودش و شخصیت‌های و اتفاقاتی که می‌خواهد در داستانش رقم بخورد با من حرف می‌زند؛ اما دریغ از اینکه جمله‌ای بنویسد.

آخرین بار به او گفتم جانِ هر کسی را که دوست دارد، شروع کند به نوشتن. به او پیشنهاد دادم دفتری کنار بگذارد و از احساساتش، خواب‌هایش و هر چیزی که در طول روز مشاهده و احساس می‌کند در آن بنویسد.

یک دفتر و خودکار همیشه در دسترس همه‌مان است. بهتر است خودمان را درگیر حاشیه‌هایی که ما را از نوشتن دور می‌کند برحذر باشیم و فقط بنویسم.

شروع نوشتنایدهایده پردازی
۴
۵
Nadem.marzieh
Nadem.marzieh
من یک نویسنده و محققم.یادداشت و داستان‌های تخیل‌گونه هم می‌نویسم. در کنار همه این‌ها یک ثبت‌کننده مردم‌نگاری هم هستم. در داستانم از چیزهای عجیب و خیالی می‌نویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید