دغدغههای یک مدیر
شرکت «رها تجارت» روزهای سختی را پشت سر میگذاشت. رضا، مدیرعامل جوان، هر روز با مشکلاتی مواجه میشد که بهنظر پایانناپذیر بودند. پرداختهای تأخیریافته به تأمینکنندگان، نارضایتی کارمندان از واریز حقوق، و حتی یکبار مسدود شدن یکی از حسابها بهخاطر یک اشتباه ساده، زندگی کاری او را به کابوس تبدیل کرده بود.
روزی، پس از یک جلسه پرتنش با تأمینکنندگان، رضا خسته و ناامید به دفترش برگشت و درحالیکه به میز تکیه داده بود، با خود گفت:
"چطور میتونم این همه مشکل رو به تنهایی حل کنم؟ ما به کسی نیاز داریم که بتونه این کارها رو بهدرستی انجام بده."
بعد از جلسهای کوتاه با مدیر مالی شرکت، تصمیم گرفتند آگهی استخدام منتشر کنند:
"نیازمند مدیر مالی و بانکی با تجربه در مدیریت پرداختها و تسلط کامل به سیستم بانکی داخلی ایران. توانایی انجام تراکنشهای دقیق و سریع الزامی است."
چند روز بعد، دهها رزومه دریافت شد. برخی از متقاضیان با تجربه بودند، اما آنچه بیشتر جلبتوجه کرد، رزومهای بود که با سادگی و اطمینان نوشته شده بود:
"نام: پیمان فتحی
تخصص: مدیریت مالی و بانکی
مهارتها: سرعت و دقت در انجام تراکنشهای بانکی، تسلط کامل به سیستم پرداخت داخلی."
رضا و تیمش تصمیم گرفتند پیمان را برای مصاحبه حضوری دعوت کنند. جلسه مصاحبه در اتاق کنفرانس برگزار شد. پیمان، مردی با ظاهری ساده و لبخندی مطمئن، آرام وارد شد.
رضا: «خب آقای فتحی، چرا فکر میکنید برای این موقعیت مناسبید؟»
پیمان: «چون میتونم تمام مشکلات مالی و بانکی شما رو به سادهترین شکل ممکن حل کنم. سالهاست در این حوزه کار میکنم و بهجزئیات مسلط هستم.»
یکی از مدیران مالی پرسید:
فرض کنید ۱۵ پرداخت همزمان داریم که باید بین چند بانک انجام بشه. برنامه شما چیه؟
پیمان: «اولویتبندی میکنم و از ابزارهای پرداخت موجود مثل ساتنا و پایا استفاده میکنم. این ابزارها برای این نوع تراکنشها طراحی شده و اگر درست ازشون استفاده کنید، هیچ مشکلی پیش نمیاد.»
پاسخهای پیمان آنقدر دقیق و کاربردی بود که رضا احساس کرد کسی را پیدا کرده که میتواند اعتماد کند.
پیمان از روز اول کارش را آغاز کرد و نتایج بلافاصله قابلمشاهده بود. کارهایی که پیشتر روزها زمان میبرد، حالا در کمتر از یک ساعت انجام میشد. برخی از اتفاقات قابلتوجهی که رخ داد:
۱. پرداخت حقوق کارمندان
ماهها بود که حقوق کارمندان به تأخیر میافتاد. پیمان با تنظیم زمانبندی پرداخت از طریق سیستم پایا، اطمینان داد که حقوق همه کارمندان دقیقاً در زمان مقرر به حسابشان واریز شود.
حسابدار شرکت: «تا حالا همچین نظمی تو پرداختها ندیده بودم. انگار معجزه شده!»
۲. تسویهحساب با تأمینکنندگان
یکی از بزرگترین مشکلات شرکت، عدم رضایت تأمینکنندگان بهخاطر تأخیر در پرداختها بود. پیمان همهچیز را سازماندهی کرد و با استفاده از سیستم ساتنا، انتقال وجوه کلان را در کوتاهترین زمان ممکن انجام داد.
یکی از تأمینکنندگان: «واقعاً باورم نمیشه! این اولین باره که قبل از موعد پولم رو دریافت کردم.»
۳. کاهش هزینهها و بهینهسازی تراکنشها
پیمان از تحلیل تراکنشهای شرکت دریافت که برخی از پرداختها بهدلیل روشهای اشتباه، هزینههای غیرضروری ایجاد میکنند. او با تنظیم فرآیندهای جدید، توانست ۲۰ درصد از هزینههای تراکنش را کاهش دهد.
رضا: «پیمان، چطور این کارها رو اینقدر ساده جلوه میدی؟!»
پیمان: «وقتی سیستم رو درست بشناسی، کارها خودشون ساده میشن.»
حضور پیمان به سایر اعضای تیم هم انگیزه داد. او کارگاههای آموزشی برگزار کرد و به حسابداران نشان داد که چطور میتوانند با استفاده از ابزارهای بانکی کارآمدتر عمل کنند.
یکی از حسابداران ارشد:
«من سالهاست تو این کارم، اما پیمان نکاتی رو بهم یاد داد که انگار برای اولین بار دارم یاد میگیرم.»
چند ماه بعد، رضا از پیمان خواست که درباره روش کاریاش توضیح دهد.
رضا: «چطور همه این کارها رو اینقدر بینقص انجام میدی؟»
پیمان: «چون سیستم بانکی رو بهخوبی میشناسم. ابزارهایی مثل ساتنا، پایا و شاپرک برای این طراحی شدن که کارها رو سادهتر کنن. فقط باید درست ازشون استفاده کرد.»
رضا با خود فکر کرد:
"گاهی فکر میکنیم مشکلاتمون خیلی پیچیدهست، اما فقط به کسی نیاز داریم که سیستم رو بشناسه و بهدرستی ازش استفاده کنه."
پیمان نه فقط یک فرد متخصص، بلکه نمایندهای از نظم، دانش، و تعهد بود که نشان داد سیستم بانکی داخلی، اگر بهدرستی استفاده شود، میتواند تحولی بزرگ ایجاد کند.
#پرداخت_مستقیم_پیمان