اول خدا رو شکر می کنم که امروز می تونم روایتگر داستان تولد و رشد یک ایده تجاری موفق و مفید باشم و برای سایر کارآفرین هایی که دارن با شک و تردید به مسیر خلاقیت و کارآفرینی نگاه می کنند میتونم آدرس نشانه های مهم و معنا داری برای تشخیص مسیر درست از غلط (تا جاییکه خودم تجربه کردم) ارائه بدم.
اولین نکته: ایده تجاری قطعا باید مبتنی بر یک راه حل صحیح و عملیاتی برای یک مسئله واقعی و عمومی باشه! نه اینکه به دنبال پیدا کردن یک ایده تصادفی از فضا باشیم و انتظار داشته باشیم باهاش بازار رو بترکونیم!
مرداد ماه سال 1396 بود که در حال مصاحبه استخدامی با یک آقای دولوپر (برنامه نویس بک اند) بودم که بعد از مطالعه رزومه اش و توافق درمورد حقوق درخواستیش، ازش پرسیدم "اگر نکته ی دیگه ای ندارید من برای شروع همکاری از ابتدای ماه موافق هستم!" که ایشون درپاسخ من یک درخواست دیگه هم مطرح کرد و گفت: "من علاوه بر حقوق، اسنپ هم میخوام!!!!" اولش خیلی تعجب کردم و گیج شدم که "یعنی چی میخواد؟ اسنپ؟ یعنی من براش اسنپ بگیرم؟؟؟"
بعد از اینکه کمی فشارخونم بالا پایین شد (با این فکر که من برای خودمم هر روز اسنپ نمی گیرم:) ) تازه متوجه شدم که درخواستش آنچنان هم بی منطق نیست، ایشون به دلیل دوری راه نسبت به دفتر ما، میخواد از سرویس رفت و برگشت (یا هزینه ایاب و ذهاب) هم برخوردار باشه!! که با توجه به ارزش اون پروژه برای ما و تخصص ایشون، هزینه ناچیزی به حساب میومد! باهاش موافقت کردم ولی ... این موضوع تا چند روز ذهنم رو به شدّت مشغول کرد!!!
مسئله ای که ذهنم رو مشغول کرد این بود که چرا توقع نیروهای کار (که دارای مهارت و تخصص خاصی هستند) روز به روز داره بیشتر میشه! و این سوال که اگر با همین روند پیش بره که ما باید مدام هزینه های سرباری رو علاوه بر حقوق و دستمزد بپردازیم!!
چندین روز فکر کردم که ما چطور باید با این مسئله کنار بیایم؟ ایا شرکتهای دیگه هم همین مسئله رو دارن؟ یادم افتاد که در محل کار قبلی خودم (سازمان هوافضا) چه خدمات رفاهی جذابی رو علاوه بر حقوق دریافت می کردیم و اتفاقا دلیل ماندگاری خودم در اون سازمان همین رفاه و امنیت شغلی بود! ولی مسئله اینجا بود که اون سازمان با بودجه دولتی اداره می شد درحالیکه بخش خصوص می خواد با کمترین هزینه عملیاتی شرکتش رو اداره کنه و خیلی غیر منطقیه که آدم بیاد چندین نفر رو در واحد منابع انسانی استخدام کنه و کلی تجهیزات اداری و فضای اداری بهشون تخصیص بده تا صرفا به امورات رفاهی پرسنل بپردازند!
اینجا بود که یک صدایی از درونم (درباره پدیده شهود بعدا توضیح میدم) یک سوال درست برام مطرح کرد و پرسید: "اگر یک شرکت بیاد و این مسئولیت رو بپذیره که بدون دریافت هزینه ی اضافی این خدمات رو به پرسنل شرکتهای دیگه بده، آیا میتونه برای خودش سود هم ایجاد کنه؟"
دیدم آره! شدنیه! اگر کسی همین پیشنهاد رو به خودم بده قبول میکنم! بُرد بُرده! همون صدا بهم گفت به این میگن تعاونی مصرف As a service ! و میشه تو حوزه خدمات ابری تعریفش کرد! یعنی به کمک این بستر، سازمان بدون نیاز به جا و مکان فیزیکی و بدون نیاز به استخدام تیم منابع انسانی، می تونه یک واحد خدمات رفاهی تمام عیار داشته باشه!
از اونجاییکه یکی از امکانات جذاب رفاهی در محل کار قبلی خودم تعاونی مصرفی بود (ما میتونستیم ازش اقلام مورد نیازمون رو برداریم تا دو ماه بعد واحد مالی بصورت کسر از حقوق هزینه اش رو حساب کنه)، اول از همه سعی کردم همین ارزش پیشنهادی رو با چند شرکت همکار که مدیرعامل هاش رو میشناختم مطرح کنم. اینجا بود که دیجی قسطی متولد شد! که تعاملش با سازمان اینطور بود که بدون نیاز به منابع مالی سازمان یا ایجاد هرگونه هزینه سربار، برای پرسنلش امکان خرید اقساطی بدون کارمزد رو فراهم کنه و در ازای اون سازمان فقط تعهد کسر از حقوق درصورت عدم پرداخت اقساط رو بده!
با همین پیشنهاد بود که به سرعت با رشد تقاضای شرکتها برای عقد قرارداد روبرو شدیم! حالا نوبت به حل سایر مسائل کسب و کار بود. از مکانیزم وصول مطالبات گرفته، تا تامین سرمایه درگردش مورد نیاز و حتی مسائل بیمه و مالیات که مثل اشباح میتونن خواب و خوراک هر کارآفرینی رو ازش بگیرند!!!
وقتی چرخه فروش اقساطی به پرسنل کامل شد، به سراغ تامین سایر خدمات رفاهی رفتیم و اینجا بود که متوجه شدیم اگر خود سازمان بخواد پول خرج کنه و منابع مالیش رو توی پلتفرم ما قرار بده، نیاز به امکانات نظارتی دقیق به جریان مصرف بودجه رفاهی و همچنین ارزش های پیشنهادی جدید و متمایز نسبت به راه حل های سنتیِ موجود داره! با انجام چند مصاحبه و نظرسنجی از مدیران منابع انسانیِ چند شرکت بزرگ، دیدیم به به چه مسئله بزرگی رو خدا برای حل کردن جلوی چشمامون قرارداده!! چون فهمیدیم مدیران منابع انسانی همواره برای تامین منابع رفاهی برای پرسنل از طرف هیات مدیره در مضیقه هستند و درکنار دغدغه های هرروزه جذب و استخدام، سختی ها و مصائب قرارداد بستن با تامین کنندگان سرویس های ورزش و تفریحی و ... همواره کابوس بزرگ تیم HR سازمان هست. اینجا بود که در سال 1400، دیجی رفاهی متولد شد!
ارزش پیشنهادی ما در دیجی رفاهی اینه که ما خدمات رفاهی رو مثل یک کُت و شلوار، مناسب برای سازمان شما طراحی و اجرا می کنیم. از طریق این پلتفرم مدیریت منابع انسانی میتونه نهایت سفارشی سازی رو در تخصیص بودجه، یا تعین شرایط استفاده از سرویس های متنوع رفاهی طرف قرارداد برای پرسنل در نظر بگیره.
و امروز با جرات و ایمان می تونم بگم، این خداست که برای رشد حقیقی و توانمند کردن کارآفرین، مسائل مختلفی رو پیش روی اون و تیمش قرار میده! حال این بعهده کارآفرینه که اگر به فکر دورزدن و تقلب نباشه و بالعکس برای حل کردن و پیدا کردن راه حلی پایدار تمرکزش رو حفظ کنه، قدم به قدم به سمت نیاز واقعی جامعه (که همون ایده تجاری پول سازیه که همه دنبالش می گردند) هدایت میشه! و هرآنچه منابع مورد نیازش باشه (اعم از شریک، نیرو، سرمایه، لینک، فرصت تبلیغاتی و هرآنچه که نیاز باشه) رو در زمان مناسب به دستش می رسونه!