Mst
Mst
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

هیولاها (۱) : کارهای انجام نشده

*عکس تزیینی است. برای تجسم هیولا توصیفات متن را بخوانید*


در خانه هریک از ما هیولایی زندگی می‌کند با شکم گنده، پوست بنفش خال‌دار و چشمان قرمز. از آن هیولاهایی که بفهمی‌نفهمی بیشتر ابله هستند تا ترسناک. ولی به‌هرحال هیولاست. بوی بدی می‌دهد و هرروز چاق‌تر میشود. اسم این هیولا "کارهای انجام نشده" است.


این هیولا با ما به‌ دنیا نمی‌آید. در یک مقطعی از زندگی ما یک‌دفعه می‌آید و در خانه‌مان جا خوش میکند. طول می‌کشد تا آدم هیولا را به رسمیت بشناسد. یک روز که از خواب بلند می‌شوی او را میبینی که روی شکمت نشسته و با دندان های زردش به تو لبخند می‌زند. به تو حق می‌دهم دلت نخواهد آن روز را شروع کنی. وظیفه کارهای انجام نشده این است که نگذارد از زندگیت لذت ببری. هر وقت که می‌خواهی خوشحال باشی، صورت زشتش را می آورد توی صورتت و میگوید سلام، من هنوز اینجام!


فرقی نمی‌کند در حال کار باشی یا تفریح. به هرحال او می‌آید و یک جایی لم می دهد که حتما ببینیش. اوایل دلت به این خوش است که یک روز هیولا را از خانه بیرون میکنی و حالت جا می آید. اما خبربد این است که این هیولا وقتی بیاید، هرگز نمی‌رود. همینطور که بزرگ می‌شوی و شرایطت زندگیت تغییر می‌کند، او هم بزرگ می‌شود. درست تمام می شود، ازدواج میکنی، شغلت را عوض می‌کنی، به خانه جدید اسباب کشی می‌کنی، او همه‌جا سرجهاز توست. یک روزهایی چاق‌تر است و یک روزهایی لاغرتر. هیولای بعضی‌ها در اواخر عمر تغییراتی می‌کند. رنگ پوستش از بنفش، ارغوانی می‌شود و خودش به اول اسمش، کلمه "حسرت" اضافه می‌کند.


تا دیر نشده با خودت کنار بیا و قبول کن که هیولا همیشه بیخ ریشت است. تو مجبوری همانطور که دندان های زردش را می‌بینی و بوی گندش به مشامت می‌رسد، از زندگی لذت ببری یا اینکه هرگز طعم لذت را نچشی.

این هیولا با تو پیر میشود و با تو خواهد مرد.




دندان‌های زردشخانهزندگیهیولاکارهای ناتمام
من بیش‌تر از نوشته‌هایم هستم!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید