مــتـیـن
مــتـیـن
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

اولین روز در شرکت بعد از کرونا

تقریبا دو هفته است که شرکت گفته هرکسی که دوست داره می‌تونه برگرده و از اونجا کار کنه. (از الان و به مدت دو ماه این قضیه اختیاریه، ولی بعد از اون همه باید حداقل سه روز در هفته برن شرکت) از این فرصت استفاده کردم و بعد از یک سال و چهار ماه رفتم به میز کارم سر زدم. از شب قبلش هیجان داشتم. درست مثل روز اولی که رفته بودم سر کار، همه‌چی برام تازگی داشت.

جلوی میزم روی این تخته سیاه اسمم رو نوشتم. از رد دست مشخصه که قبل از ورودم ضدعفونی کرده بودنش.
جلوی میزم روی این تخته سیاه اسمم رو نوشتم. از رد دست مشخصه که قبل از ورودم ضدعفونی کرده بودنش.


در بدو ورود رفتم کافه‌ی ساختمون تا به رسم همیشه روز رو با یه لیوان قهوه شروع کنم. باریستا تا من رو دید شناخت. گفت "هِی مارتین!" و یکم حال و احوال کرده بودیم. پاک یادم رفته بودم که مردم اینجا چقدر سر اسمم مشکل دارن و اکثرا مارتین تلفظ می‌کنن. (حتی وقتی از روی نوشته می‌خونن، باز توجه نمی‌کنن که اسم من R نداره) در حالت عادی اگه بود، حتما اصلاحش می‌کردم که اسم من متین هست، مارتین نیست. ولی امروز فقط خوشحال بودم که دوباره با این مشکل همیشگی روبرو شدم. نشونه‌ی این بود که به شرایط عادی داریم برمی‌گردیم.

باریستا با دقت در حال آماده کردن لاته‌ی منه. محصول نهایی رو در سمت راست می‌بینین.
باریستا با دقت در حال آماده کردن لاته‌ی منه. محصول نهایی رو در سمت راست می‌بینین.


یکم اطراف ساختمونمون راه رفتم تا ببینم چه تغییراتی تو این مدت انجام دادن. متوجه شدم زمین رو رنگ کردن و تغییر دیگه‌ای انجام نشده. جلوی ساختمون ما دوتا صندلی غول پیکر هست که جز جاذبه‌های توریستی شرکته. معمولا اونهایی که به گوگل سر می‌زنن روی این صندلی‌ها میشینن و عکس می‌گیرن. ولی امروز انقدر شرکت خالی بود که خبری از توریست نبود.

مسیر بین ساختمونهای شرکت رو رنگ کردن.
مسیر بین ساختمونهای شرکت رو رنگ کردن.


از غذاهای شرکت هم عکس گرفتم تا دوباره بهم یادآوری بشه مردم کالیفرنیا چه علاقه‌ای به غذاهای عجیب دارن! مثل پیتزای مرغ و کرفس!! یا چیزکیک کدو!! اگرچه این نوآوری‌ها اینجا طبیعی به حساب میاد، من مطمئنم اگه روزی تو نیویورک یکی بخواد چنین چیزهایی درست کنه، مردم می‌گیرن به قصد کشت می‌زننش!

راست: چیزکیک کدو سبز. چپ: پیتزای مرغ و کرفس (تو ظرف یک‌بارمصرف ریختم و از قیافه افتاده)
راست: چیزکیک کدو سبز. چپ: پیتزای مرغ و کرفس (تو ظرف یک‌بارمصرف ریختم و از قیافه افتاده)




هدفم از نوشتن این پست هیچ چیزی نیست جز ثبت این خاطره. ذوق داشتم و دلم نیومد این عکسها رو ثبت‌شون نکنم. بالاخره و بعد از مدتها انگار داریم به زندگی عادی برمی‌گردیم.

امروز، ۲۷ جولای ۲۰۲۱، یک روز هیجان‌انگیز برای من بود.

روزمرهخاطره
مهندس نرم‌افزار در گوگل. دکترای هوش مصنوعی. از زندگی‌ام، کارم، کتابهایی که می‌خونم و هرچیزی که به نظرم جالب میاد می‌نویسم. نظرها شخصی است.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید