دیدار یار غائب دانی چه ذوق دارد.
این را خوب شنیدهایم، یارغایب دیدن به غایت لحظه ای دل انگیز خواهد بود.
اما این یک روی سکهی یارغائب است. یارغائب گاهی پنهان می شود، گاهی میرود، گاهی یار بودن را فراموش میکند.
یار اگر آری بگوید دیدارش چون ابربارشزا در بیابان است. اما یاری که رای به تو ندهد، دلش تو را نخواهد، نه بگوید، دیدارش سودی نخواهد داشت.
آن هنگام است که تو باید، جای دیدار یار، به فکر بیداری خود باشی. از خواب بیدار شوی. او را یار نخوانی، او دیگر اوست. اویی که شاید یار دیگری باشد، شاید هم نه. مهم این است که یار تو نیست.
برای تو فقط اوست.