M.sadat·۲۴ روز پیشلبخندِ خاموش.هجوم خاطرات، صدای رعد، دلتنگی، دلتنگی، دلتنگی.... آشناست. پدیدهای با نام "بغض" چنان راه گلویت را سد میکند؛ که گویی از ابتدا توان تکلم ندا…
M.sadat·۲ ماه پیششاید، تنفرموقعیت:گوشهی کلاس، هیاهوی بچهها، بیاهمیتی.طرد شده. گویی بندبندِ وجودش با این لغت آشِنایی داشت. آرام، ساکت و گوشهگیر. سه واژهای که وقتی…
M.sadat·۱۰ ماه پیشپایانِيكشروع !روزایی که مدرسهایم رو با تمام وجودم دوست دارم .چه امتحان داشته باشیم، چه بدون معلم بمونیم . .هشتصد و دهروز خاطره،هشتصد و ده روز اتفاقهای…
M.sadat·۱ سال پیشدرجستوجویخوشبختی !چرا خداوند انسان را عاشق آفرید؟!مبنای آفرینش همین است، عشق!عشق را خالق جانآفرین از همان ابتدا در کالبد انسان گنجاند و در آن از روح پرمهر خ…
M.sadat·۱ سال پیشداستانزندگیم۲(اینمنِدرحالرفتنبهمدرسهست)مجددا سلام^^خب تا کجا گفتم براتون؟بله! همونجایی که حس کردم مراقب بالا سرمه و با استرس سرم رو بالا آوردم.…
M.sadatدرسَکّو!·۱ سال پیششایدداستانزندگیم.به توکل نام اعظمت.بعد از مدتی طولانی و طاقتفرسا، بلاخره صفحه خاکخوردهی ویرگولم رو فوت کردم. بین همهی مشغلههای زندگیم گفتم یکم بنویسم…
M.sadat·۳ سال پیشواقعیتِ تلخ.رگهای خون، از گوشهی پیشانیام جاری بود. چشمانم تار میدید و سرم سنگینی میکرد. صدای آژیرِ پلیس و اورژانس، توی گوشم پیچید. تنها، یادم میآ…
M.sadat·۳ سال پیشدیداریارغائب:)دیدار یار غائب دانی چه ذوق دارد.این را خوب شنیدهایم، یارغایب دیدن به غایت لحظه ای دل انگیز خواهد بود.اما این یک روی سکهی یارغائب است. یار…
M.sadat·۳ سال پیشتلاطمزندگی/۱بسماللّہالرحمنالرحیم آرام، به شیشهی اتاقش تکیه میدهم.خدا میداند چندروز است انتظارش را میکشم...دلم تنگش شدهام...تنگِ تمامِ لبخندهایی…