این نوشته، برگردان و برداشت آزاد من از نوشتهای با عنوان The 5 Types Of Organizational Structures: Part 1, The Hierarchy از جاکوب مورگان (Jacob Morgan) است که بر روی مجله اینترنتی فوربز (Forbes) منتشر شده است.
در این نوشته و چهار نوشته بعدی، انواع مختلفی از ساختارهای سازمانی که در کسب و کارهای امروزی وجود دارند و یا قرار است به عنوان گزینههای احتمالی در آینده نمایان شوند را بررسی خواهیم کرد. هر نوشته به یک ساختار سازمانی میپردازد. این مفاهیم برداشتی از کتاب (The Future of Work: Attract New Talent, Build Better Leaders, and Create a Competitive Organization) نوشته جاکوب مورگان (Jacob Morgan) است. این پنج نوع ساختار سازمانی عبارتند از:
ساختار سلسله مراتب سنتی یکی از ساختارهای قدیمی و منقضی شده است (البته نه در ایران!). بر اساس آنچه در ویکی پدیا آمده است «احتمالا اولین استفاده از کلمه انگلیسی سلسله مراتب (hierarchy) در کتاب فرهنگ لغت آکسفورد در سال 1880 بوده است». این مدل ساختار، توسط ارتش و برای نشان دادن زنجیره فرمان توسعه داده شده است که البته این روش فرماندهی را در بسیاری از سازمانها دیدهایم و تجربه کردهایم.
این مدل ساختار سازمانی، برای محیطهایی مناسب است که کار به صورت خطی انجام میشود، تصمیمی در سطوح بالایی سازمان گرفته میشود و به صورت فرمان و دستور در سطوح پایین تر جاری میشود، محیطهایی که با فکر کردن مخالفند یا تخطی از دستور میتواند هزینههای سنگینی را در بر داشته باشد. این ساختار برای ارتش و کارهایی که خطرات بالایی دارند مناسب است، جایی که یک تصمیم شخصی میتواند آسیبهای جبران ناپذیری به همراه داشته باشد. در این محیطها پروتکلهای مشخص و از پیش تعیین شدهای وجود دارد که رعایت آنها برای همه اعضا الزامی است، همچنین دستورها به صورت خطی از بالا به پایین ابلاغ میشود.
سازمانها برای جذب استعدادهای برتر در رقابت هستند، سازمانها در جای جای جهان به دنبال یافتن ساختارهای سازمانیای هستند که جایگزین ساختار سلسله مراتبی شود. به عبارت دیگر، سازمانها در تلاش هستند تا ساختار مسطحتری داشته باشند و هیچ سازمانی به دنبال بروکراسی (دیوان سالاری) و سطوح بیشتر نیست!
اگر مدیر هستید و سازمان شما به دنبال بروکراسی است، جا دارد تا دوباره به این مسائل فکر کنید!
در ساختار سلسله مراتبی، جریان ارتباطی بالا به پایین است و این بدان معناست که در این مدل، خلاقیت بسیار کم است، مشارکت و تعامل عقیم است و همکاری تقریبا وجود ندارد! این نوع محیطها با بروکراسیهای ریز و درشت، بسیار کند و بسیار تنبل هستند و به همین دلیل، ساختار سلسله مراتبی بزرگترین آسیبپذیری را برای سازمانهایی که هنوز از آن استفاده میکنند به همراه دارد. این کندی، راه را برای رقبا یا تازه واردان صنعت، باز میکند.
رقبا میتوانند با ارتباطهای موثر سازمانی به خلاقیت دست بزنند و یا با ارائه محیط کاری جذابتر، کارکنان با تجربه شما را جذب کنند.
همچنین در اینگونه محیطها، تمرکزی بر روی تجربه کاری کارکنان وجود ندارد و در این زمینه بسیار فقیر هستند، همین موضوع ممکن است سبب از دست رفتن کارکنان خوبشان شود. به همین دلیل است که سازمانها در سرتاسر جهان به دنبال یافتن مدلهای جایگزین برای ساختار سازمانی میگردند.
سلسله مراتب تقریبا در هر شرکتی در سراسر جهان بدون در نظر گرفتن اندازه، صنعت و یا موقعیت جغرافیایی نفوذ کرده است. نقطه قوت سلسله مراتب این است که در حفظ وضع موجود بسیار موثر است، این دقیقا همان چیزی است که شرکتها در دهههای گذشته به دنبال آن بودهاند. با این حال آنچه که زمانی قدرت بود اکنون بزرگترین ضعف است.
در دنیای رقباتی امروزی که در هر لحظه شرایط کسب و کار در حال تغییر است، حفظ وضع موجود کار چندان عاقلانهای نیست! پس چارهای نیست که دنبال مدلهای چابکتر و کارآمدتر بگردیم.
سلسله مراتب، یک ساختار مدیریتی بسیار استبدادی است که در بسیاری از سازمانها ریشه دوانده است، این سازمانها برای رهایی از این ساختار باید زمان زیادی را صرف کنند که بسیار خسته کننده است.
امروز یک چیز مسلم است، سلسله مراتب متعلق به یک موزه مدیریت است، صرفا باید از دور به آن نگریست.
در بخش دوم، مدل دیگری را بررسی خواهیم کرد که نسبت به ساختار سلسله مراتبی بسیار مقیاس پذیرتر است.
در ادامه از شما دعوت میکنم تا تجربه خود را در این باره به صورت دیدگاه بنویسید، آیا تجربه کار کردن در ساختار سلسله مراتبی را داشتهاید؟ آیا این مدل برای شما خوشایند بوده یا اگر پاسخ شما منفی است، چه چیزی در این ساختار برای شما آزاردهنده است؟
به عنوان یک مدیر، چه روشهایی برای گذر این ساختار خشک به ساختارهای چابکتر پیشنهاد میکنید؟ و چه تجربهای برای تغییر ساختار سازمانی شرکت خود دارید؟