این نوشته، برگردان و برداشت آزاد من از نوشتهای با عنوان The 5 Types Of Organizational Structures: Part 4, Flatarchies از جاکوب مورگان (Jacob Morgan) است که بر روی مجله اینترنتی فوربز (Forbes) منتشر شده است.
این نوشته چهارمین بخش از مجموعه پنج بخشی ساختارهای سازمانی است. در این مجموعه، انواع مختلفی از ساختارهای سازمانی که در کسب و کارهای امروزی وجود دارند و یا قرار است به عنوان گزینههای احتمالی در آینده نمایان شوند را بررسی خواهیم کرد. هر نوشته به یک ساختار سازمانی میپردازد. این مفاهیم برداشتی از کتاب (The Future of Work: Attract New Talent, Build Better Leaders, and Create a Competitive Organization) نوشته جاکوب مورگان (Jacob Morgan) است. این پنج نوع ساختار سازمانی عبارتند از:
ساختار سازمانی ترکیبی، جایی بین ساختار سلسله مراتبی و ساختار مسطح قرار دارد. شرکتهایی با ساختار ترکیبی، کمی از خصوصیات این دو ساختار را دارند. آنها میتوانند سلسله مراتبی باشند و در عین حال تیمهایی موقت با ساختارهای مسطح داشته باشند و یا اینکه به صورت کلی مسطح باشند اما دارای تیمهایی به مراتب ساختارمند و سلسله مراتبی باشند. سازمانها با این نوع ساختار بسیار پویاتر هستند و میتوانند رفتار آمیبی داشته باشند. به عبارت سادهتر این نوع سازمانها به دلیل تجربه ترکیبی هر دو ساختار، میتوانند در زمان و موقعیت مناسب تیمهای مسطح یا تیمهای سلسله مراتبی شکل دهند.
رفتار آمیبی یا جاندار آمیب شکل (انگلیسی: Amoeba) به تیپ یاخته یا جانداری گفته میشود که میتواند شکل خود را تغییر دهد به ویژه با گستراندن پای کاذب.
منبع: ویکی پدیا
معمولترین نوع از این کمپانیها، آنهایی هستند که ضمن ساختار نظاممند، در درون خود یک مرکز شتابدهی یا نوآوری هم دارند. بدین صورت که کل مجموعه با یک ساختار مشخص در تعامل است، اما در این بین به کارکنان اجازه ایده پردازی و ارائه پیشنهاد داده میشود. افراد میتوانند تیمهای مشخصی شکل دهند و ایدهها را در درون تیم پرورش دهند.
شرکت Lockheed Martin که یک شرکت هوانوردی است، یکی از معروفترینها در این زمینه است، جایی که پروژه طراحی SR-71 در آن شکل گرفت.
شرکتهایی همچون گوگل (Google)، ادوبی (Adobe)، لینکدین (Linkedin) و ... شرکتهایی هستند که مرکز شتابدهی و نوآوری داخلی دارند، کارکنان میتوانند برای ایدههای خود تیم تشکیل دهند و سرمایه جذب کنند و طی فرایند شتابدهی، ایدههای خود را به محصول یا سرویس تازهای بدل کنند. برای تحقق این موضوع، تیمهای جدید باید دارای استقلال بیشتر، منابع مالی بیشتر و بروکراسی کمتر باشند تا بتوانند با سرعت حرکت کنند.
یادمان باشد!
هدف از شتابدهی این است که یک ایده با سرعت بیشتری حرکت کند. در این میان یا ایده موفق خواهد شد یا از گردونه بازی حذف میشود. بدیهی است که شتاب دادن به این فرایند باعث میشود در بازه زمانی بلندمدت منابع کمتری مصرف شده و در کل هزینه کمتری شکل بگیرید.
این نوع ساختار برای هر شرکتی مناسب است، چه بزرگ باشد و چه کوچک. ساختار ترکیبی بیشتر باید به صورت موقت در نظر گرفته شود، زمانی که نیاز است برای یک بخش از سازمان ساختاری جدید ایجاد شود، این ساختارسازی برای زمانی مناسب است که قرار است یک محصول یا خدمت جدید شکل بگیرد.
سازمانهای زیادی در سرتاسر جهان وجود دارند که بخشی از وقت و هزینه خود را برای توسعه برنامههای نوآوری و تحقیق و توسعه اختصاص میدهند. بنابراین تصور اینکه ساختار ترکیبی به عنوان یک ساختار دائمی مطرح شود، چندان هم دور از ذهن نیست. سازمانهایی با ساختار ترکیبی که این فرصت را به کارکنان خود میدهند تا در صورت نیاز تیمها و گروههای ویژهای را شکل دهند. ساختار این گروهها میتواند دقیقا آن چیزی باشد که نوع مسئله، محصول و بازار آن را طلب میکند.
همانطور که این ساختار به دلیل انعطاف پذیریاش میتواند بسیار قدرتمند به نظر برسد، همانقدر هم میتواند مخربتر و مخلتر از سایر ساختارها باشد. دلیل آن هم بسیار ساده است، کارکنان سازمان باید توانایی حضور در دو نوع ساختار را داشته باشند و خود را در هر دو جهت وفق دهند. همچنین اگر مدیریت نتواند این دو محیط را به خوبی هماهنگ کند، ممکن است سازمان دچار دوگانگی و از هم گسیختگی شود.
آیا شما تجربهای از حضور در سازمانهایی با ساختار ترکیبی دارید؟ اگر دوست دارید تجربه خود را در بخش دیدگاهها با ما در میان بگذارید (: