محمد بارکار
محمد بارکار
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

بندرعباس، شهر کوتاه مدت

می توان حدس زد که دریانوردان و تجار هلندی با دیدن دورنمای گمبرون(نام قدیمی بندرعباس)، مسحور بناها و ساختمان های شهر شده باشند. گواه این سِحر، نقاشی هایی است که از آن دوران مانده و به لطف بندری های ساکن فرنگ از دل کتابخانه ها بیرون کشیده شده، به روشنی می توانیم برج و باروها و ساختمان های زیبای نشسته در پهنه ی ساحل و در پناه کوه گنو ببینیم. نمی دانم که آیا شکوه و جلالی بر پا بوده است و یا مردم تحت حکمرانی حاکمی عادل روزگار می گذراندند ولی از تصاویر قابل درک است که هویت بصری شهر از دور می توانست نگاه هر بیگانه ای را جذب خود کند.

بندرعباس-1681 میلادی- عکس از ویکیپیدیا
بندرعباس-1681 میلادی- عکس از ویکیپیدیا

در این اقلیم گرم و شرجی با توجه به نوع مصالح انتظار نداریم از آن دوران چیزی مانده باشد ولی قابل حدس است که اگر امکان برپا کردن بنایی محکم و با مصالح ماندگار بود کمتر کسی به ذهنش می رسید که آن را بکوبد مگر لشکر یک دشمنِ متخاصم. در روزگار کنونی نیاز به حمله دشمن نیست تا شهر را در زیر جنگ افزارش له کند و بسوزاند؛ ولی دشمنان درونی نادان با سلاح کوته نگری، بی دانشی، ملاحظات سیاسی و در جایگاه متولی بر داشته هایمان می تازند. به جای استفاده از قدرت حاکمیتی و مصلحت اندیشی و تملّک بناهای تاریخی درون شهر با مالک بی فکر و منفعت طلب هم داستان می شوند، مجوز می دهند و فرایند ویرانی را تسهیل می کنند یا در کمال بی ملاحظه گی و ساده انگاری مکان های عمومی دارای ارزش تاریخی را خراب می کنند؛ متولیانی که اگر در یک سفر کاری روزی روزگاری گذرشان به ونیز ایتالیا هم بیفتد شاید بگویند عجب مردم بی فکری که بر روی آب می زیند و چند پروژه ساحل خشک کنی و بکوب بکوب در ذهن مرور نکنند.

محله پشت شهر بندرعباس 8 سال پیش
محله پشت شهر بندرعباس 8 سال پیش

اینگونه می شود که ساحل را بازار ماهی فروشی و مغازه کنند و شاید فکر و خیالی برای تخریب ته مانده تاریخیش (بازار ماهی فروشان فعلی) هم داشته باشند یا طرح های بی بازده همچون پلاژ بانوان در ساحل تاریخی سورو اجراء می کنند. جای همین مگا مال و زیتون چقدر ساختمان با معماری ویژه جنوب بود که خراب شد. چند سال پیش پروژه عکاسی با دیدی روایی از زندگی مردم شهر بندرعباس شروع کردم و عکس های زیادی از درون بافت مرکزی شهر گرفتم. اکنون که عکس ها را مرور می کنم، می بینم که خیلی از جاهایی که می توانست هویت بصری شهر باشد، تخریب شده و جای خود را به بنایی نامربوط داده است.


این واقعیت زمانی برایم مسلم تر شد که شهر بوشهر را و کوچه پس کوچه های محفوظش از جولان دشمن داخلی دیدم. نه اینکه بوشهر نمونه ی زیبایی از حفظ میراث باشد لیکن از بندرعباس بسیار جلوتر بود و است. حسرتم زمانی به اوج رسید که شهر دبی در پسکرانه خلیج فارس دیدم. یک قرن پیش بستکی ها ی تجارت پیشه که حضور در بندرلنگه و پرداختن به پیشه تجارت برایشان سخت شد، رو به امارت دبی کردند و از روحیه بدویی (اعراب چادر نشین) و تسهیلاتی که ناشی از مهمان پذیری خاندان حاکم در آنجا بود نهایت استفاده کردند و در دو سوی خور دبی ساختمان هایی را با معماری خاص بستک بنا نهادند که هنوز هم پا بر جاست. علاوه بر آنکه پا برجاست به لطف خوشفکری حاکمان کنونی دبی ، تبدیل به میراث و هویت شهر دبی شده است به نحوی که دنیای گردشگری ، اقتصادی و بیزنس و حتی سیاستمدارها دبی را از بُعد تاریخی را با آن ساختمان ها و بادگیرها و در کل «فریج یا محله بستکی» می شناسند.

محله بستکیه دبی
محله بستکیه دبی
محله بستکیه دبی
محله بستکیه دبی

مقایسه فعلی شهر بندرعباس و شهر دبی می تواند نشانگر آن باشد که فکر کوتاه و حماقت ناشی از بی دانشی چه بلاهایی که می تواند بر سر هویت شهر بیاورد که هیچ دشمنی نتواند. یکی بر پهنه ی شن هویت می سازد و آن دیگری داشته ها را می رمباند. خلاصه آنکه درد عمومی اضمحلال هویت دردی است که کوید 19 هم به گردش نمی رسد و باید همچنان شاهد رشد شاخص و نمودارش باشیم. پایان

شهر بندرعباس
شهر بندرعباس


استفاده از مطلب و عکس ها با ذکر منبع مجاز است.




بندرعباسهرمزگانایراندبیشهر
دانش آموخته کارشناسی ارشد حقوق عمومی، کارشناس حقوقی بیمه های بازرگانی، علاقمند به عکس و عکاسی،
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید