جنون نوشتن
جنون نوشتن
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

بساط نوشتن


باز بساط نوشتن را مهیا کردم. کاغذ و قلم و دفتر و کیبورد و کتاب و چند کلمه و تخیلات بی حساب و ذهنی ناآرام می نویسم تا که مست شوم.

خب از چی بنویسم؟

از خانه‌های سوخته شده، از داغ شقایق، از دردهای بی نظیر، از کارهای بی تفاوت دنیا برابر انسان‌ها، از ساعت‌های کوک نشده برای ملاقات‌های یک نفره، از سکوت ترسناک جمعیت‌های میلیاردی یا از تونل‌های وحشت آور و پر از صدا؟

از تاریکی‌های پر از نور و روشنایی‌های خاموش، از آب‌های راکد شده و کارهای کساد شده، از مرگ‌های زود رس و تلقین‌های بی فایده یا از روح‌های سرگردان و اعتقادات نابود شده؟

از کام‌های بی کام شده و خرافات جهان گیر شده، از خون‌های ریخته شده و دردهای فریاد نشده، از سال‌های زیست نشده و تنهایی‌های زوج نشده، از کتاب‌های خوانده نشده و حرف‌های گفته نشده، از مرگ‌های مشکوک و ابرهای بارور و قبرهای تنگ و کفن‌‎های نازک یا از قبله‎‌های بی نماز و کعبه‌های پر از بت و بت‌های مدرن؟ از زمین‌های مسکونی و خانه‌‎های خالی و فاحشه‌های بیکار و عدالت‌های تکراری یا از محکوم به اعدام و حبس و شلاق؟

از فقرهای آلوده و شهوت‌های سرکش و قانون‌های کشک، از تبصره‌های رد حیثیت و آیه‌های عذاب و حوری‌های منتظر، از قرآن‌های بلاتکلیف و انجیل‌های پر از تردید و نمازهای نخوانده، از روسری های آویزان و مارهای جهنمی و صیغه های یکی یکی یا از معتادهای بی تقصیر و ریش‌های الکی و دعاهای نمایشی و دشمن تراشی؟

از شعارهای دوغکی و امیدهای دروغکی و قول های پفکی، از چُرت‌های عصر و تعقیبات بی اصل و کرسی‌های بی نسب یا از مرزهای پر راز و چاه‌های دزد و دزدهای امروز و روزهای بی برنامه بنویسم؟ از کشتن با برنامه و سرکوب با هر کلام و صحبت از هر کشور و مرگ بر تمام جهان و خنده‌های شیطانی؟

از توهین‌های پخش نشده و اعترافات زورکی و بازی‌های یواشکی یا از گرانی‌های تقدیر و تحریم‌های بی تاثیر و حادثه‌های مشکوک یا از ردپای گرگ و گرگ‌های زمین گیر و فرمانروای شهر یا از ویرانی قلب و خاموشی شهر و روزهای خاموشی؟ از دین‌داری نمایشی و خمس‌های دزدکی و روزه‎‌های سکوت، از حرام‌های در دسترس و تله‌های بی اثر و حلال‎‌‌های کمیاب، از رقص‌های سیاهی و اشک‌های تلخ و فریادهای بی درد یا از نمایش‌های زرد و مغزهای پوچ و خاموشی بی انتها یا از پایانی که انتهایی ندارد؟

نوشتنمینویسمنوشته
هر آن‌چه در ناخودآگاهم رژه می‌رود را این جا منتشر می‌کنم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید