ویرگول
ورودثبت نام
مهدی گوهری
مهدی گوهری
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

سعدیا چون تو کجا نادره گفتاری هست؟

دلم می‌خواهد در قلب سعدی زندگی می‌کردم. در احساساتش که بیش از اندازه انسانی، ملموس و به تمامی زیباست و سادگی‌اش که از شاعران دیگر متفاوتش می‌کند. دلم می‌خواهد در لرزش خفیف پوستش و چرخش انگشت‌هایش زندگی می‌کردم وقتی برای معشوقه‌اش می‌نوشت: "همه قبیله من عالمان دین بودند/ مرا معلم عشق تو شاعری آموخت" و لابد در این لحظه تمام پیشینه‌اش در شاعری را به یاد آورده. یا وقتی شعرش را با این دو بیت شروع کرده: "می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم/ خبر از پای ندارم که زمین می‌سپرم/ می‌روم بی‌دل و بی‌یار و یقین می‌دانم/ که من بی‌دل بی‌یار نه مرد سفرم" خودش هم می‌دانسته که آدمِ رفتن نیست، اما می‌تواند همه‌ی احساسش را در توصیف دهان معشوقه‌اش بریزد و بعد از این دو بیت بنویسد: "خاک من زنده به تأثیر هوای لب توست/ سازگاری نکند آب و هوای دگرم" تا نشان بدهد که خانه‌اش و کاشانه‌اش کجاست، که به مخاطب خاص تمام شعرهایش بفهماند که این شاعر از قرن هفتم هجری تا ابد می‌تواند غزل‌هایش را به روشن‌ترین نقاط جهان تبدیل کند برای سکونت و خیال‌پردازی‌های خیالبافی مثل من و ما. سعدی از تأثیر لب معشوقش می‌گوید و نه فقط از زیبایی یا شیرینی بوسه‌هایی که از او می‌گیرد. سعدی از اثرگذاری حیات‌بخشی حرف می‌زند که کنار معشوق نگه‌اش می‌دارد. از این‌که دلیل همه‌ی نرفتن‌ها و ماندن‌هایش همین اثرپذیری‌ست؛ یک وابستگی عاشقانه و ملایم، یک تنیدگی میان میل به زندگی و نزدیکی به معشوق. برای همین حتی کمی فاصله گرفتن از "او" به معنای سفر است، سفر سختی که سعدی پای رفتنش را ندارد: "پای می‌پیچم و چون پای دلم می‌پیچد/ بار می‌بندم و از بار فروبسته‌ترم". سعدی این اعتراف بزرگ به اهمیت همجواری با معشوق را در یک بیت خلاصه می‌کند. گفتن این‌که حال من با تو خوب است، همین‌جا که هستم. کنار تو هوا آفتابی و مساعد است و هر شکلی از دوری‌ یعنی کم‌تر زنده بودن، یعنی فرسایش خاکِ تَن، یعنی مُردن.

برای امروز، که روز سعدی‌ست، بسیار نوشته‌اند. من خیلی کوچکم برای نوشتن از سعدی، اما دلم نیامد نگویم چقدر سعدی را دوست دارم و چقدر می‌پرستمش. سعدی خداست. یگانه است. مثل ندارد. زندگی آدمی از وقتی شب و روزش گره بخورد به غزلیات سعدی، هر اتفاقش لذت است. اندوهش، شکستش، شادی‌اش، عشقش، فراغش. سعدی روح می‌دمد. سعدی خداست. باور کنید سعدی خداست.


پی‌نوشت: عنوان یادداشت برگرفته از شعر ملک‌الشعرا بهار است:
سعدیا چون تو کجا نادره گفتاری هست / یا چو شیرین سخنت نخل شکرباری هست
سعدیشعرادبیات
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید