عصر طلایی
عصر طلایی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

لقمه حلال

چیزی از لقمه حلال نمی دانست ولی مطمئن بود لقمه خودش درست نیست ؛ مهمان صاحب خانه بود و بوقت نهار گفت : میزبان مرا ببخش شاید یک ساعت دیگر بازگردم ، صاحب خانه گفت لقمه ی ما درست نیست آیا! و چیزی نگفت بلند شد و در خروجی در رو بازگرداند و گفت لقمه حلال به من نیامده است و رفت!!! موهای سپیدش و قد خمیده اش حسرتی از یک عمر در نهان داشت و آن لقمه حلالی بود که انگار نداشته است

مهمترین ثروت دارایی نهان است ، دارایی که تو را از یک عمر زندگی پشیمان نخواهد نمود و همیشه تو را جوان نگاه میدارد ، چه خوب است که عمرمان با آسایش جان باشد نه آسایش نان!!!!

نانحلالزندگیگذر عمرحسرت
جوانی خلاق با روحیه رسیدن به آگاهی که نوشتن را در جریان زندگی، روشنایی مسیر خویش می‌بیند.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید