محمد مهدی نوری
محمد مهدی نوری
خواندن ۵ دقیقه·۶ سال پیش

برای موفقیت لازم است که...

در گیرودارِ پیدا کردن راهی برای رسیدن به هدف
در گیرودارِ پیدا کردن راهی برای رسیدن به هدف

خیلی وقتا فکرت مشغوله و به این فکر میکنی چی میخوام؟ چطوری میتونم بفهمم چی میخوام؟ چطوری باید موفق شم؟ کاش زودتر میتونستم به اون چیزی که میخوام برسم و ...

جالبه که وقتی این فکرا داره تو سرت میچرخه به این فک نمی کنی که چی هستم؟ تا الان چیکار کردم؟ چه مزیت های رقابتی با اطرافیانم دارم که تا الان بهشون فکر نکردم..

حداقل شبی 10 صفحه کتاب بخونیم.

اینطوری سالی تقریبا 3600 صفحه کتاب خوندین که بطور متوسط میشه سالی حداقل 12 کتاب!! شاید این عدد کم به نظر بیاد اما میتونم قول بدم اگر کسی این حجم از مطالعه رو جدی بگیره میتونه در عرض یک سال حداقل نصفِ بهترین کتاب های تخصصی حوزه فعالیتش رو بخونه و بعد از 5 سال فقط از تولید محتوا و اشتراک دانش (بعدا براتون مفصل راجع بهش توضیح میدم) درآمد داشته باشه!! این کمترین کاریه که میتونین انجام بدین! اگر بخوایم بهترین حالت رو هم برآورد کنیم؛ شما تبدیل به یک متخصص تمام عیار در حوزه فعالیتتون شدید، میتونید مشاوره بدید، کسب و کار خودتون رو راه بندازین، اگر زبانتون خوب باشه؛ ترجمه کتاب های جدید حوزه خودتون رو انجام بدید و ...

حالا بعضیا ترجیح میدن رمان بخونن، بعضی تخصصی، این تا حدی برمیگرده به سلیقه آدم ولی اگر برای آینده برنامه ریزی دارید و نقطه ی خاصی رو برای خودتون نشون کردی و دوست دارید حتما بدستش بیارید، کم هزینه ترین مسیر چه از نظر مالی چه تجربه فردی، مطالعه ست!! مطالعه کنین، شده شبی 10 صفحه!!

10 صفحه کتاب خوندن میشه متوسط نیم ساعت تا یک ساعت بسته به سرعت مطالعتون.

برنامه ریزی کردن رو یاد بگیریم!!

افرادی که دارند برای رسیدن به یک هدف خاص تلاش می کنند، نیاز به اصل مهم دارند! "برنامه ریزی"

یاد یه مثال میوفتم وقتی دارم این حرفارو میزنم: "قانون بد، بهتر از بی قانونیه"؛ شاید شما هم شنیده باشید این جمله رو، نمیدونم قبولش دارید مثل من یا نه ولی همینو میشه برای برنامه ریزی هم بکار برد؛ "برنامه ی ناقص و کم بهتر از بی برنامه بودنه" چرا؟ چون حداقل میدونی "قراره یک کار رو انجام بدی". وقتی بدونی قراره فلان کار انجام بشه، بالاخره یجا وجدانت راحتت نمیذاره! میگه: اون کار انجام نشد، چرا اون کارو انجام نمیدی، دیر نشه یوقت و ...

با برنامه ریزی به هرجایی که بخوایم میتونیم برسیم، حتی کم؛ ولی بدون برنامه ریزی حرکت نکنید، نمیگم تو لحظه زندگی نکنید، نه! تو لحظه با برنامه زندگی کنین!!

یادمه اولین باری که به اسکرام آشنا شدم -اسکرام یکی از فریم ورک های مدیریت پروژه چابکه که مفصل راجع بهش نوشتم و براتون کم کم آپلود میکنم- مجبور بودیم برای ریموت کار کردن و مدیریت کردن پروژه ها از نرم افزاری استفاده کنیم به اسم ترلو (البته اول تسکولو بود که بعدا شیفت کردیم روی ترلو چون تسکولو با اینکه ایرانیه و باید هوای ایرانی هارو داشته باشه به نظرم بعضی جاها داره برای خدماتش پول الکی میگیره) که تسک ها و فعالیت هامون رو اونجا وارد میکردیم، طبقه بندی میکردیم به کوچکترین جز ممکن، یه بازه زمانی مشخص براش درنظر میگرفتیم و تا تموم شدن اون بازه زمانی سعی میکردیم روی برنامه بریم جلو. بازم میگم : "برنامه ریزی داشته باشیم!"

ترلو جای خوبیه واسه اینکه برنامه های شخصی و کاری و ... رو توش وارد کنین، شاید هنوز نتونسته باشید باهاش ارتباط برقرار کنید ولی شک نکنین خیلی تحقیق کردم که چطور روی ترلو برنامه ریزی کنیم، کارا رو اولویت بندی کنیم. (تمام چیزایی که میخوام تو یه فایل متنی همه رو با توضیح کامل درقالب یه مقاله بنویسم که امیدوارم کمک کنه.)

از شکست خوردن نترسیم!!

این خیلی موضوع مهمیه!! آدم باید شکست بخوره!! باید زمین بخوره!! باید فقر رو تجربه کنه!! باید واسه هدفش تلاش کنه!! اینا همش شکست خوردن رو راحت میکنه و پیروزی رو شیرین تر!! یه هدف رو دنبال کنین! اگر شکست خوردید، دوباره از یه راهه دیگه، بالاخره به چیزی که میخواید میرسید!!

اگر واقعا به هدفتون اطمینان دارید، براش بجنگید. یکی از مزایای شکست تجربه ست و دیگری آب دیده شدن!

تسلیم شیم یا فرار کنیم!!

جایی که فهمیدید اشتباه کردید تسلیم شید!! عذر خواهی کنین؛ چه از خودتون چه از مخاطب!! و سریع مسیر رو عوض کنین! نمیدونم اسمش چی میشه، بعضیا میگن غرور، بعضیا میگن تکبر، من میگم حماقت!! کسی که اشتباه میکنه و دنبال توجیه اشتباهش میگرده، احمقه! اصلا ریسک نکنید که یکاریش میکنم، یه بهانه ای جور میکنم و ... تسلیم شدن و حتی فرار کردن، یکی از راه های بلامانع موفقیته!!

اولویت بندی کردن کارها رو یاد بگیریم!!

کارایی که تو زندگی انجام میدین کلا شامل 3 طبقه میشن! اول کارهای مهم!! اینا باید به سرعت انجام بشن و تمرکز اولیه شما باید روی اینا باشه. دوم کارای نرمال! اینارو اگر کارای درجه اول رو انجام دادین برین سراقشونو درجه سوم میشن کارایی که دوستداریم انجامشون بدیم ولی الان انجام دادنشون زیاد تاثیری در ادامه کارمون نداره! اینا رو فقط زمانی انجام بدین که نیازتون بهش واجب شد!!

* از ترلو استفاده کنید که بدون شک میتونه خیلی کمک کنه

به زمان انجام کارمون "وزن" بدیم.



زمانی که برای هرچیزی میذارید رو بهش وزن بدید!! یعنی چی؟! یعنی مثلا خوده من از پومودورو برای افزایش راندمان و تمرکزم استفاده میکنم! میگم من اگر روزی 7تا پومودورو نزنم یعنی اونروز افتضاح بودم!!! رکورد خودمم بزنم واسه خودم جایزه کتاب میخرم :)) مثلا رکورد پومودورو من در روز 11 تاس که عدد قابل توجهیه !(حالا هرکسی میتونه یه تنبیه و تشویق برای خودش وضع کنه)

هفته ای 20ساعت برای خودمون کار کنیم!!

داشتم یه کتاب میخوندم به اسم The Clean Coder از Robert Cecil Martin یا عمو بابِ معروف (تو نوشته های بعدیم حتما راجع بهش مینویسم براتون) که مهندسای نرم افزار عموما ارادت دارند بهشون. بخش اولش راجع به Professionalism یا اصطلاحا حرفه ای گری صحبت می کنه. یکی از مواردی که بهشون اشاره میکنه اینه: "یه توسعه دهنده حرفه ای باید هفته ای 60 ساعت کار کنه. 40 ساعت برای کارفرما و 20 ساعت برای خودش!" در ادامه هم توصیه هایی میکنه که چطور میتونین این 20 ساعت رو تقسیم بندی کنین و بهترین بازده رو داشته باشید که اگر دوستداشتید بعدا براتون مینویسم.

این 20ساعت شامل یادگیری مطالب جدید، ورزش، سفر و در کل توسعه مهارت ها و تجربیات میشه که خودتون بهتر میتونید طبقه بندیشون کنین.

خداقوت به همتون♥

به امید ارزش آفرینی، توسعه و تغییر

موفقیتبرنامه ریزیمدیریت پروژهآرامشتلاش
شاگرد بازار؛ عاشق مارکتینگ،کریپتوکارنسی و امنیت سایبری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید