ویرگول
ورودثبت نام
مهرشاد امپرور
مهرشاد امپرور
خواندن ۲ دقیقه·۱۱ روز پیش

داستان غمگین رمان غمگین عاشقانه

دلم خیلی براش تنگ شد بعد از مرگش ساعت ۲یا۳ میخوابم خیلی فکر خیال میکنم دلم برای روزای تنگ شد ک تکرار نمیشن .
روزای ک خیلی خوب بود زیاد برای رفتنش زود بود دلم تنگ شد کسی نیست درکم کنه آخ این دردی ک من میکشم،
کسی نکشید هرجایی ک پامو میزارم توی روستای مامانم میبینم پر از خاطر هست دلم میخواست ک یکی باش درکم کنه خیلی دلم براش تنگ شد دلتنگی بدترین حال هست هرکس دلتنگ خیلی بد قدر همو بدونین کسیو اذیت نکنید من الان عشقم از دست دادم هیی خیلی زمان زود گذشت ۸۱ روز نیست و من فقط منتظر بیاد بخوابم شبا بیشتر دلتنگ میشم
خیلی خاطر داشتیم ولی حیف تمام آروز هایی ک داشتیم با رفتنش ت خاک نابود شد
آروز هایی داشتیم ک با خاک ریختن روش تمام آروز هام با اون دفع شدن
هیچ وقت اون لحظی ک گذاشتنش رو خاک رو فراموش نمیکنم
قدر همو بدونین زندگی نامرد همو از هم جدا میکن
یکی با مرگ ک منو از عشقم جدا کرد یکی دیگ رو هم با خیانت....
اگ دوس دارین ادامشو بگم توکامنتا بگید دوستان🌷

نویسنده؛ مهرشاد مرادزایی


نویسنده؛ مهرشاد مرادزایی
نویسنده؛ مهرشاد مرادزایی


سلام داستان #زندگیم 💔🥀
من تو ی خانواده تقریبا مذهبی بزرگ شدم و از اول هم با این کار جور در نمیومدم
حجاب رو دوست نداشتم و مجبور بودم
بابام هیچوقت پشتم نبود از نظر مالی عالی بود ولی از نظر مهر محبت پوچ
تا میخاستم برم متوسطه اول کلاس هفتم بابام راضی نمیشد
به هر سختی بود راضیش کردم
رفتم تا اون موقع اصن طعم عشق را نچشیده بودم تا اینکه از طریق یکی از رفیق هام با یکی اشنا شدم از صداش گرفته تا خدش عاشقش شدم اگ یک روز صداشو نمیشنیدم شب خابم نمیرد
مامان بابام فهمیدن و گوشی ازم گرفتن نزاشتن برم مدرسه
بعد خیلی سعی کردم خد کشی کنم ولی به نتیجه نرسید
قرار بود بعد سربازی بیاد خواستگاریم
ولی یک روز ک زنگش زدم رفیقش جواب داد گفت داماد شده دیگه بهش زنگ نزن
اونجا بود ک داغون شدم اولین عشقم بود
بعد از اون ماجرا دقیقا بعد از 3ماه عقد کردم امیدوار بودم خوب میشم فراموش میکنم ولی ن خوب نشدم فراموش نکردم الان اینکه باهامه از اونم نامرد ترع
و اینکه همه مثل هم هستن
هیچوقت گول نخورید ک این یکی فرق داره اره فرق اینکه از اون نامرد ترع
خلاصه ک دنیا برا دخترا یعنی زندان یعنی بلند نخند
یعنی عاشق نشو
یعنی مجبوری به چیزی ک خانواده میگن💔

نویسنده؛ مهرشاد مرادزایی


دلم براشنویسنده مهرشادداستانرمان غمگینرمان عاشقانه
حسبی الله📿#لیاقت_بعضیا_هموپلشتای_دورشانه💯 #مرکزمـاییم.شعبـہ.زیـادح🇯🇵🎹خواننده وآهنگساز،ترانه سُرا🎧🎤ورزش بوکس🥊
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید