ویرگول
ورودثبت نام
melikam
melikam
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

اسیر?

?

ای گل تازه که بویی ز وفا نیست تو را
خبر از سرزنش خار جفـــــا نیـــست تـو را

ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست تو را
با اسیر غم خود رحم چرا نیست تو را

دیگری جز تو مرا این همه آزار نکرد
آنچه کردی تو به من هیچ ستمکار نکرد

جان من سنگدلی دل به تو دادن غلط است
رفتن اولی است ز کوی تو.. ستادن غلط است

تو نه آنی که غم عاشق زارت باشد
چون شود خاک بر آن خاک گذارت باشد

بشنو این پند و مکن قصد دل آزرده ی خویش
ور نه بسیار پشیمان شوی از کرده ی خویش …

دل من دیگه خطا نکن
با غریبه ها وفا نکــــن




شعرشعر نوغمگیناعتماداعلامیه های عشقی
?‹ فردایی بنویس که شکل امروز نباشد. ^^ ›?
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید