محمد‌حسین صنیعی
محمد‌حسین صنیعی
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

در باب ترندهای فضای مجازی

خلاصه بگویم این هم یک بلای خودساخته‌ی دیگر به دست بشر. آری قبول است که نوشتن راهی برای کاهش اضطراب است. اما یک مُسَکن است نه درمان کننده‌ی ترومای بوجود آمده. می‌گوییم در یمن نسل کشی می‌شود. یک نفر میآید و این حرف را می‌زند و مردم به خودشان می‌آیند که آی بله چه خبر است در عالم و #یمن ترند می‌شود و بعد از چند روز تمام. نسلی از بشر هستیم که نشسته در خانه‌اش ندای آزادی سر می‌دهد. میگوییم خوزستان هوا ندارد. چند روز در سال که غبار شدت بیشتری می‌گیرد ترند سازی ها شروع می‌شود مسءولین هم می‌دانند که این حرف‌ها در حد ترند شبکه‌های اجتماعی می‌مانند.

از ظواهر بگذریم و کمی دقیق‌تر فکر کنیم ما غرق و گول خورده‌ی مجازی هستیم. ترند سازی را اوج تخلیه‌ی اضطراب می‌دانیم و وقتی می‌بینیم در صدر هشتگ‌ها هشتگی که ما هم زیر توییتمان زدیم ترند شده خود را جزء همان جماعت می‌دانیم و فکر می‌کنیم که واو چقدر ما خفن هستیم و حرفمان را زده‌ایم. چند روز بعد هم که اوضاع از آب و تاب افتاد میگوییم که در آن هشتگ‌ها ما نیز شرکت داشته‌ایم. در دنیای هدایت‌شده‌ی به دست سرمایه‌داران هم بیش‌از این نمی‌شود انتظار داشت که از دست ما کاری برآید.

حالا در کل بخواهیم به جامعه افراد دغدغه‌مند توجه کنیم می‌بینیم که حقیقتا افرادی که به یک هشتگ زدن اکتفا نمی‌کنند و به دنبال حل اضطراب اجتماعی می‌روند افرادی با اضطراب کم‌تر و به طور شناختی آدم‌های پیگیرتر و دقیق‌تری درمورد اضطراب‌هاشون هستند و در زندگی آدم‌‌های منظم تری هستند.

مثلا آن فرد سیاسی‌ای که با دغدغه‌ی موضوع سیاسی خودش همواره به آن جناح شناخته می‌شود میبینیم که آدم آرام‌تر و منظم‌تر هست و درصد اضطراب پایین‌تری دارد(البته اگر بتوانیم اضطراب را درصد بگیریم). یا یک نفر مثل دکتر اسماعیل‌تبار را شما در نظر بگیرید که در شبکه‌های اجتماعی به صورت کاملا دغدغه‌مند برای بهبود سلامت روان جامعه به طور مداوم لایو میگذارند و به نحوی نسبت به سلامت روان جامعه دغدغه دارند.

حالا واقعا لزومی ندارد که شما حتما فرد سیاسی باشید یا روان‌شناسی مثل دکتر اسماعیل‌تبار باشید. بعضی وقت‌ها عده‌ای حتی به دنبال جامعه پاکیزه‌ترند یا برای بهبود شرایط کره‌ی زمین نسبت به همین اضطراب‌های کوچک واکنش می‌دهند و مثلا پلاستیک کم‌تری مصرف می‌کنند.

دغدغه‌مند بودنی که به سلامت روان جامعه و سلامت روان شخصی خودتان کمک می‌کند و نمی‌گذارد که تلمباری از اضطراب ها در وجودتان انباشته شود از همین کارهای کوچک رقم می‌خورد. با همین کارهای کوچک مغز تصور می‌کند که در جهت بهبود جامعه و کم کردن این اضطراب جهان نقشی دارد و این تصور به مراتب بهتر از است تصور این موضوع که با چند هشتگ در رختخواب تصور کنیم قدم بزرگی برداشته‌ایم و فردا به لحاظ شناختی وقتی آن هشتگ از صدر شبکه‌های اجتماعی سقوط کرد مغز دوباره به حالت مضطربانه‌ی مخفی خود بازمیگردد و نمی‌دانیم از کودکی چقدر از این اضطراب‌ها را ذخیره کرده‌ایم.

موضوع ما دغدغه تراشی برای مغز نیست بلکه درک کم‌ترین کاری‌است که در جهت بهبود جامعه می‌توانیم انجام دهیم است. همان رسالتی که هر کس باید قدمی در بهبود و بهتر کردن زندگی انجام دهد. حقیقتا هم بهترین جمله‌ای که این چند وقت شنیدم هم همان است که "سعی کن درک کنی رسالتت را".

شبکه‌های اجتماعیتوییتراضطرابروانشناسی
از روان‌شناسی و فلسفه می‌نویسم اما نمی‌دانم چقدر موفق باشم نوشته‌ای پیدا کنم که بتوانم این‌جا منتشر کنم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید