توی هر برههای از زمان که به دنیا اومده باشید، بدون شک با پدر و مادرتون اختلاف سنی دارید، برای بعضیها زیاد و برای بعضیها نسبتاً کم، که همین کم و زیادش تفاوت هایی در کُنِش های ما ایجاد میکنه؛ حتی با قطعیت راجع به پدربزرگها و مادربزرگها هم صدق میکنه و اختلاف نسلی بین ما و اونها کاملاً ملموسه.
مطمئنم که این حقیقت رو لمس کردید که افراد با هم سن و سال های خودشون خیلی راحت تر ارتباط برقرار میکنن نسبت به افراد کوچکتر و بزرگتر.
حتی اگه یه شخصی در زمان جوانی خودش از لحاظ اجتماعی و شغلی جایگاه خیلی خوبی توی جامعه داشته باشه، با فرزندان و افراد آینده نسل خودش اختلاف سن و در نتیجه اختلاف سلیقه در یک سری عقاید و باور ها خواهد داشت و کسی نمیتونه از این موضوع فرار کنه.
این خیلی جالبه که افرادی که از یک DNA هستن، ذات و ویژگی های فطری یکسانی دارن اما بنا به زمانی که به دنیا اومدن، با همژن های خودشون که پدرها و مادراشون باشن، در یه سری چیزها متفاوتن.
اما این تفاوت ها و اختلافات نسلی نباید باعث بشه تا حرمت ها، احترام و تکریم زیر پا گذاشته بشه و رعایت نشه.
من خودم با پدرم حدوداً سی و خوردهای سال اختلاف سنی دارم و همیشه در برخورد با همدیگه، من علیرغم رفتار مهربان و آرام پدرم؛ نمیتونم اونطور که باید به عنوان یه فرزند عکس العمل نشون بدم و انگار که قدری خشک هستم.
وقتی با خودم بررسی کردم که چرا من اینطور با پدرم رفتار نسبتاً خشکی دارم؟ اون که پدر فوق العادهایه و برای من این همه زحمت کشیده، پس چرا اینطوری؟ چرا نباید رفتار و برخورد من با پدرم از یک دوست مدرسه یا یک فرد آشنا در خیابان صمیمیتر و گرم تر باشه؟! بالاخره اون افراد آشنا به اندازه پدرم برای من زحمت نکشیدن و سختی ندادن به خودشون... دلیل این مدل رفتار من چیه؟؟!
به این نتیجه رسیدم که به خاطر اختلاف سنی که بین ما وجود داره، هرچند پدرم مُسن نیست، ولی خب یه سری چیزا بینمون متفاوته؛ نیازی به مثال زدن نیست چون هرکسی که تجربه زندگی با پدر و مادر خودش رو داشته باشه منظورم رو متوجه میشه.
خب آیا این خوبه؟ پس ادب و قدردانی کجا میره؟! راستش رو بخواید من مسلمونم، در دین من به احترام به والدین تاکیید بسیاری شده و طبق احادیث و روایات اهل بیت (ع)، تقریبا میشه گفت زحمات پدر و مادر غیرقابل جبران هست.
چندوقت پیش یه کتابی خوندم، اسمش بود: چگونه یک نماز خوب بخوانیم؛ نوشتهی آقای پناهیان؛ توش یه جمله داشت که میگفت: "کسی با ادبه که در برخورد با افراد تکراری خوش رو و گرم برخورد کنه".
و الا شما اگه شارلاتان ترین فرد تهران رو هم ببینید، در برخورد اول به شما میگه: نوکرم داداش/آبجی، قربون شما...
آدم با ادب حتی اگه به کسی علاقهای نداشته باشه، بازهم ادب رو رعایت میکنه و بی ادبی نمیکنه، مثل عمدهی مردم که توی خیابون می بینید.
- آقا پسر، ببخشید؛ یه لحظه میای.
- جونم داداش، بفرما!
- بازار آهن تهران اگه بخوام برم، حدوداً کدوم سمت میشه؟!
- داداش گلم، شما الان توی بزرگراه آیت الله سعیدی هستی، همینو برو جلوتر بپیچ دست راست بعدش ...
- مرسی گل پسر.
- نوکرتم داداش، فدایی داری :)
دیدید؟! این دو شخص تا حالا همدیگه رو ندیده بودن، ولی باهم دیگه گرم برخورد کردن و ادب رو رعایت کردن.
حالا شما فرض کنید پدر و مادرتون که این همه براتون زحمت کشیدن، نباید رفتار شما با اونا بهتر از افراد دیگه باشه؟! صد در صد باید بهتر باشه، چون بهتر از اونا رو توی کل دنیا گیر نمیارید، البته اگه در قید حیات باشن.
این میتونه راجع به دیگر بزرگترها هم صدق کنه، دیدم افرادی رو که با خاله، دایی و... زندگی کردن، خب اون اون موقع همون افراد هم باید مورد احترام قرار بگیرن.
حواسمون باشه یه وقت این اختلاف سن و اختلاف عقاید جزئی که داریم، باعث نشه که بی احترامی صورت بگیره، حرمتی شکسته شه، بی محلی شه، بی ادبی شه و... بالاخره هرچی که باشه ما به هیچ عنوان حق بی احترامی به پدر و مادرمون رو نداریم، حالا این احترام فقط کلامیه؟! معلومه که نه!!!
شما اگه یه لیوان آب هم دست پدرت بدی، این احترامه، شما اگه وقتی توی اتاقت هستی و بابات صدات کنه و بخواد که کنترل تلویزیون رو براش پیدا کنی، و بری و این کار رو انجام بدی، این احترامه...
شما اگه یه رفتاری که شاید به نظرت غیر منطقی بیاد و با عقاید شما ناسازگار باشه رو از والدینت ببینی و جوش نیاری و داد و بیداد نکنی، این احترامه.
+ خب آخه رفتارشون غیرمنطقیه! چیکار کنم؟!
خب مگه تو جوان نیستی؟! هستی دیگه! نباشی هم از اونا کوچکتر و به نسبت جوان تری.
خب برای تو خیلی راحت تره که رفتارت رو تغییر بدی و کنترل کنی، تا اینکه اونا بخوان خودشون رو تغییر بدن.
از یه جایی به بعد، انسان براش راحت نیست که رفتارش رو تغییر بده یا اصلاح کنه... ولی برای بچهها، جوانان و نوجوانان خیلی راحت تره! چون هنوز شخصیتوشن کامل شکل نگرفته.
پس تو رفتارت رو عوض کن! تو مدارا کن، تو حواست باشه!! یادت نره یه روزی حتی نمیتونستی بدون پدر و مادرت زندهای بمونی، و فقط بلد بودی گریه کنی!! آره؛ یه روز کوچیک تر از این حرفا بودیم، درست نیست که الان یادمون بره چی بودیم و کیا ما رو به اینجایی رسوندن که الان من دارم اینجا تایپ میکنم و شما میخونید، حواسمون باشه!! یادتون نره!
من که بعضی وقتا حواسم نیست، ولی سعی میکنم، که حواسم باشه، سختتر از چیزیه که فکرشو بکنید ولی این حداقل کاریه که میتونیم انجام بدیم.
حواستون به پدر و مادرتون، و یا هرکسی که زحمت شما رو کشیده باشه؛ خیلی مراقب باشید، اول به خودم توصیه میکنم، دوم به شما :)