Mona·۱۰ ماه پیشترس و زیبایی راهصدای پیانو در تاریکی شب، زیبایی شب را چند برابر میکندانعکاس نورپردازی رنگی ساختمان قدیمی بر روی رودخانه مرا لحظه ای مردد میکند که بایستم و…
Mona·۱۰ ماه پیشدلنوشت یک ذهن اشفتهذهن شلوغم باعث میشد نتونم کلمات رو درست کنار هم بچینم، تا الان حس میکنم با گذشت روز ها هر تیکه از خودمو یه جایی پشت سر گذاشتم تا اسیب نبینم…
Mona·۱ سال پیش...این حرفایی بود که میخواستی بهم بزنی؟گاهی وقتا انتظارم زیادی بالاست. شاید نباید اصلا انتظاری رو تو وجودم پرروش میدادم که تهش بیشتر بشکنم و…
Mona·۲ سال پیشداستانک ۲درست همون طور که سهراب گفتکنار تو تنها تر شده ام همین حس رو داشتم. وقتی که برگشتم و بهت نگاه کردم فکر میکنم توی چشمات حس خسته بودن رو دیدم.…
Mona·۲ سال پیشداستانکبه آسمان نگاه میکنم برایم مهم نیست ماه کجاست ستاره ها کجایند ذهنم درگیر چیز های دیگری است چشم هایم خسته نبودنت را کنارم حس میکردم اما عجیب…
Mona·۲ سال پیشدور افتادهامروز ناراحتم. حس میکنم با ادمای دیگه خیلی فرق دارم میگن تفاوت ها خوبه و اینه که دنیا رو رنگارنگ میکنه اما برخی از تفاوت ها هم خوب نیست. کا…
Mona·۲ سال پیشدلنوشتانتظار حرفهای دلگرم کننده را خیلی وقت است که ندارم، اما گاهی به جای نصیحت ها دلم آغوش گرم میخواهد.حقایق زندگی به اندازه قهوه تلخ است اما…
Mona·۲ سال پیشارامش نوشتنشما یادتون میاد از کی با نوشتن احساس کردین میتونین به ارامش برسین؟ نوشتن برای من راه فرار بود از نگرانی های زندگی، دریچه ی خیال به سمت دنی…
Mona·۲ سال پیشگلدون فراموش شدهامروز متوجه گلدونی شدم که مدت ها بود بهش سر نزده بودم روی برگ هاش گرد و غبار نشسته بود.خوشبختانه پژمرده نشده بود چون به اب کمی نیاز داشت و…
Mona·۲ سال پیشنظر شما چیه؟خیلی وقته چیزی ننوشتم.نه این که نخوام فقط فکرم خیلی درگیره. کسی هنوز منو یادش هست؟ کسی هست بخواد نوشته هامو بخونه؟ اصلا برای دیگران اونقدری…