انگار که به خیالاتم باخته ام، تضاد رویاهایم و واقعیت، دنیای مرا را سیاه و سفید کرده است.نمیدانم چیزی که میخواهم واقعا مرا خوشحال میکند؟وقتی به آدم ها نگاه میکنم نمیتوانم کاملا بفهمم آیا از انتخابشان خوشحال خواهند بود؟ یا آن ها هم مانند من فکر میکنند که شاید میتوانستند انتخاب بهتری داشته باشند. چیزی که برایم عجیب است این است که تا وقتی که به بدست آوردن خوشحالی فکر میکنم نمیتوانم خوشحال باشم.انگار زندگی معنای دیگری دارد.معنایی که باید آن را درک کنم.