هانیگل
هانیگل
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

حال خودتو خوب کن!

اخیرا اتفاقات زیادی تو زندگیم افتاده که شدیدا منو مایوس کرده و فشار روحی و جسمی و استرس و اضطراب رو به همراه داشته به علاوه ی میزان زیادی سرکوب احساسات! حالا بعد مدتی از این فشار ها راه حل هایی پیدا کردم و گفتم خوبه تو این فضا به اشتراک بذارم.

اولین چیزی که به ذهن آدم میاد حرف زدنه. سعی کردم با دیگران قابل اعتماد در مورد مشکلاتم حرف بزنم اما انتخاب این آدما خیلی مهمه چون تو این زمانا اگر از فردی بد بین یا منفی نگر مشورت بگیری شرایط رو بدتر از اون چیزی که هست قلمداد میکنه و به ناراحتی بیشتر تو دامن میزنه. از این جا بود که فهمیدم فرد مناسب برای صحبت کردن چه کسی هست و بهتره با هر فردی ولو بسیار معتمد حرف نزنی چون اونها بر اساس نظر خودشون دنیا رو بهت نشون میدن.

دومین چیز نوشتنه. خوبه افکارتو بنویسی هر چیزی که به ذهنت میاد. من سعی کردم این نوشته ها رو هر روز داشته باشم. وقتی به نوشته هام نگاه میکنم یادم میاد از چیا گذشتم و هیچ حال بدی ابدی نیست و این منو بسیار آروم میکنه.

سوم این که به خودم سخت نگرفتم. افکار منفی و افکار وسواسی مرتبط با موضوعات ناراحت کننده چیزایی نیستن که بتونی به راحتی فراموش کنی یا با یک شیفت دیلیلت از بین برن. پس اگر بار ها و بارها سراغت اومدن میتونی پذیراشون باشی ولی بهشون بها ندی دنباله اش رو نگیری مثلا افکار وسواسی میاد سراغت تو در ثانیه ی اول به صورت نا خودآگاه بهش فکر میکنی ولی بعد از اون ثانیه ی اول بقیه اش ادامه دار بودن ذهن خودآگاه توعه. تکنیکی که برای این افکار پیدا کردم تکنیک برچسب زدنه. بعد ثانیه ی اول ظهور، اسم بذار روش مثلا این کارِن هستش که داره حرف میزنه افکارت رو از خودت جدا کن و یادت باشه باید به کارن بی توجه باشی.

چهارم این که با صدای بلند به آهنگ های رقصی و شاد گوش بدم و باهاشون بخونم به طرز عجیبی ذهنم رو آروم میکنه. به صورت کلی شروع روز با یک آهنگ خاص به این می انجامه که بیشتر روز رو با اون آهنگ پیش ببری و این چیز خوبیه اگر آهنگ انتخابیت آهنگی با سرعت ملایم و آرامش بخش باشه.

پنجم دیدن فیلم خصوصا فیلم های مرتبط با موضوعی یکسان که به تو این حس رو القا میکنه که من تنها نیستم و آدمای دیگه هم هستن که این شرایط رو گذروندن و این حال من رو ناخودآگاه بهتر میکنه فیلم های اخیر که دیدم Dead poet society و Good Will Hunting بوده.

ششم این که دست از سرزنش کردن خودم بردارم . هر بار که فکر وسواسی کارن سراغم میاد به خود یاداوری کنم تقصیر من نیست و دیگران هم در این شرایط اگر بودند همین قدر آزار میدیدند و همین کارها رو انجام میدادند.

هفتم یادآوری دایره ی اختیار هستش. یک سری کارها در دایره ی اختیار ماست یک سری خارج اونه. مثلا مدل برخورد همکار با من خارج دایره ی اختیار منه اما احساس من و برخورد من جزو دایره اراده منه. پس تو ذهنم جنگ و دعوا کردن با این آدم که چرا بد برخورد کردی هیچ سودی برای من نداره. بجاش یادم بمونه میتونم تو دایره ی اراده ی خودم آسوده زندگی کنم بدون آزاری. برای درک بهتر این موضوع یک مثال عینی میزنم هفته پیش به یه روستای زیبا سری زده بودم و یک بوقلمون نظرم رو جلب کرد پای بوقلمون رو به درخت بسته بود با یک طناب یک متری دقیقا کنار درخت غذا برای این بوقلمون بود و در حد معقولی چراگاه و چمن در این شعاع یک متری حضور داشت اما این بوقلمون بد بخت با وجود گرسنگی به جای غذا خوردن با تقلای بسیار میخواست از این حریم یک متری خارج بشه و هر بار طناب پای پرنده رو میکشید و زخم میکرد ولی باز ادامه میداد بارها و بارها اصلا ول کن معامله نبود. یاد خودم افتادم گاهی اینقدر تقلا میکنم تا خودم رو زخم میکنم درحالی که تنها کاری که لازمه پذیرش محدودیت هاست و تسلیم شدن در مقابل چیز های غیر قابل کنترل من.

مولانا میگه: هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر *** آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم هر لحظه که می کوشم در کارکنم تدبیر *** رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر

هشتم و آخرین چیزی که فعلا به ذهنم رسید تمرین بخشیدنه. بخشش در قدم اول خود آدم رو رها و آزاد میکنه و سودش به خود آذم خیلی بیشتر از سایرین هستش. تمرین بخشش جزو بهترین تمرین ها برای رهایی از افکار مزاحمه. ببخش و بسپار به خدا و تمام.

این بود داستان این مدت من. امیدوارم هر کسی که سراغ این نوشته اومده حال دلش خوب باشه و بهت یاداوری میکنم توتنها نیستی و سختی ها ابدی نیست هستن تا ما رو قوی تر کنن . از سختی ها به عنوان تمرین برای قوی کردن روحیه و ذهنت استفاده کن و بدون تا الان که پیش اومدی خیلی دست مریزاد داری به شونه ی خودت دست بکش و از خودت بخاطر همه چیز تشکر کن.

تابستان 1401

افکاربوقلمونحرف
قصه زندگی هر آدمی میتونه یک داستان مارول باشه، فقط باید به قهرمان بودنت ایمان داشته باشی...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید