سلام
وقتت بخیر
امیدوارم روز عالی رو بسازیم انشاءالله.
?✌
الان یه ده روزیه مطلبی ننوشتم با اینکه به خودم تعهد داده بودم برای نوشتن
روزانه. بهانههای منطقی داشتم... امتحانات دانشگاه بود و مسئله مالی داشتم
و گرفتاریهای دیگه ... ولی باز تو این اوضاع گفتوگوهای بیارزشم با دوستام
رو رها نکردم و کارتونهای مورد علاقهام رو دنبال میکردم.
امروز داشتم به این مسئله فکر میکردم که چرا من تعهدم رو عمل نمیکنم و
مسئلهی شخصی من چیه؟
امروز داشتم یکی از فایلهای صوتی «نیلوفر مرداب» رو گوش میدادم، در
گفتوگو مطرح شد که علت اصلی خیلی از شکستها و وضعیت بد اقتصادی
الان ایران، نبود ثبات احساسیه و ما ایرانیها اکثراً در هوش هیجانی ضعیف
هستیم.
یعنی یه وقتهایی خیلی خوشحال و شادیم که انگار همه دنیا مال ماست و
هیچ مسئلهای نداریم؛ یه وقتهایی هم خیلی گرفته و افسردهایم که میخوایم
خودکُشی کنیم.
این یه تلنگری بود به من... من همینجوریم. خیلی بالا و پایین احساسی
دارم و متناسب با وضعیت احساسیام تصمیم میگیرم و فعالیت میکنم.
این باعث شده خیلی از کارهام عقب بیافته و فشار روانی زیادی رو تحمل
کنم.
هر وقت به این تعهدم لکه وارد میشه، واقعا از خودم بدم میاد و میخوام
هیچ کاری نکنم.
خب حالا چیکار کنیم؟!
اینجوری اگر حس و حالت خیلی خوب بود، خیلی راحت بیشتر انجام میدی و
اگر حس و حالت منفی بود، با کمی تلاش، کارهای اون روزت رو انجام میدی و
در پایان روز از خودت راضی هستی ?✌ (اگر بیشتر اوقات منفی هستی، در
همون حد منفی تنظیمش کن).
چه بهتر که همش رو باهم انجام بدی. البته حواست باشه دلزدگی هم ناشی از
عمل خودته! ?♂️
امیدوارم که تلنگر یا راهکاری رو که میخواستی گرفته باشی ?✌
خب بریم تا مطلب بعدی که فرداست!!
اون ? منتظر نظرت هستم?✌.
خب طبق رسم قبلیم؛ چی شد که این مطلب رو نوشتم؟
همونطور که بالا گفتم، داشتم یه فایل صوتی گوش میکردم و تلنگر خوردم.
کلاً هنوز نیاز دارم به تلنگر بیرونی برای کار و فعالیت و عمل به تعهدم...
ولی به زودی درست میشه ?✌
بعدش بلافاصله اومدم شروع کنم به انجام کارهام، دیدم اگه یه مطلب
اینجا بنویسم، یه بار ذهنی از روم برداشته میشه ... پس برش داشتم ?
الان یه ۴۰ دقیقهای طول کشید تا این مطلب رو بنویسم.