دوباره جمعه شد و باید فایل جدید روی سیستمم ایجاد کنم. این پنجمین فایل برای این نوشتههای روزانه است که ایجاد کردهام و این یعنی قریب به یک ماه از اینکه نوشتن مستمر تمرینی را شروع کنم میگذرد. دیروز پنجشنبه بود و نرسیدم اینجا بنویسم ولی این اطمینان را دارم که حداقل زمان ممکن را به کار کمعمق اختصاص دادهام و نرسیدنم به نوشتن اینجا نه به خاطر کار سطحی بلکه به خاطر حجم کاری بوده که داشتهام. البته دیروز هم دروس حوزهام را خواندم و هم درس زبانم را و خب از این بابت کارهایم را به انجام رساندم ولی نرسیدم کار خلاصه سازی کتاب کار عمیق را به صورت جدی و زیاد پیش ببرم و نرسیدم متن طنز هم بنویسم. البته ایده متن طنز را شکلگرفته دارم و میخواهم تا روزی که حجم مناسبی برای چاپ شدن پیدا کند به نوشتن همان آداب المتفرعنین ادامه دهم. حجم مناسب هم از نظر من یعنی سه تا چهار برابر حجم استاندارد یک کتاب چون رویکردم در متن طنز نوشتن، نوشتن بیشتر و دورریختن بیشتر ولی استفاده مناسب از همان مقدار باقیمانده است. البته برای نوشتن طنز یکی دو قالب دیگر هم در ذهنم دارم که قبلا برایش امتحانم را پس دادم و از نوشتن آنها هم خوشم میآید، شاید آنها را هم باز در پیش بگیرم.
در داستان نویسی هم هنوز کار خاصی انجام ندادهام و حتی قرار مطالعه روزانه چند دقیقهای لوازم نویسندگی نادر ابراهیمی را هم نرسیدهام انجام بدهم. شک دارم بگویم این نرسیدن از آن نرسیدنهای به خاطر حجم زیاد کار است یا از آن نرسیدنهایی که به خاطر کار سطحی دچارش میشوم. البته هفته آینده صبحها را تماما به کار اختصاص خواهم داد و کلاسهای صبحم را هرچند هنوز برقرار هستند نخواهم رفت تا کمی در درسهایم پیش بیافتم و خیالم هم از بابت امتحان درسهای حوزه و بخشی از امتحانات موسسه راحت باشد.
دیروز برای خودم مقداری خوردنی و حتی یک فلاسک هم خریدم تا چایی همیشه برایم آماده باشد. در کار عمیق هم نوشته بود که در برنامه زمانبندی خودتا نوعی جایزه داشته باشید تا وقتی برنامه را به درستی انجام دادید مغزتان نسبت به آن جایزه و دریافتش حساسیت داشته باشد و از طریق آن بتوانید تمرکز خودتان را حفظ کنید. حفظ تمرکز در دنیای امروز که سراسرش جلب توجه است و دشمنی سرشاری با تمرکز آن هم توسط همه چیزها وجود دارد خیلی سخت شده و این کار جز با اینطور کارها ممکن نیست ولی بعد از مدتی ذهن عادت میکند و ان وقت هر وقت بخواهد کار عمیق انجام دهد میتواند.
البته من الان دارم تقریبا به این نتیجه میرسم که به امید خدا دارم از معضل تنبلی در نوشتن راحت میشوم و کم کم به سمت این میروم که هر وقت خواستم بخواهم بنویسم و هر وقت خواستم بخواهم هر چیزی را که میخواهم بنویسم. خب این برای من که وسط کلی کار هستم و کلی کار دارم و ذهنم به کلی کار مشغول است چیز خیلی خوبی است و میتواند به من خیلی کمک کند مخصوصا که هدف نهایی من تلاقی زیادی با نوشتن و استفاده از کلمات دارد. امیدوارم که بتوانم همینطوری در مسیر مثبت خودم پیش بروم. یادم باشد فردا اگر شد برایتان از انتخابات ریاست جمهوری هم بنویسم و از خطایی که همیشه همه مرتکب میشوند.