بیایید اول کار را تعریف کنیم، راستش را بخواهید کار معنیهای زیادی دارد مثلا یکی از معنیهای کار سعی و تلاش است و یکی دیگر رزم و جنگ، دیگری مسئولیت و وظیفه و حتی یکی از معنیهای کار مرگ و موت است؛ حرف من را باور نمیکنید از فرهنگ معین بپرسید، کار پانزده معنی مختلف دارد. بنابراین وقتی پیشوند -بی- به کار اضافه میشود، میتواند به معنی بی مرگ، بی شغل، بی تلاش بی مسئولیت و غیره باشد.
کاری به معنی های دیگر بی کار ندارم، اما هیچکدام از ما در ایران بی مرگ(جاودان) نیستیم مگر اینکه خلافش ثابت شود که فعلا ثابت نشده، پس اگر این معنی را در نظر بگیریم در ایران کلا بی کار نداریم و اگر نداریم چرا بعضیها فکر میکنند که بی کارند و چرا بعضی ها که فکر می کنند کار دارند، قرار نیست جواب سر کار گذاشتن و به کار رسانیدن بعضی از مردم را که شاید پست فعلی من را میخوانند، بدهند. نکند فراموش کردهایم که همه روزی سر کار خواهیم رفت. درست است پاسخ این سوال کاملا بستگی به شما و فحشهایی دارد که به من خواهید داد اما یک بار با خود فکر کنید، ما بی شغل شاید باشیم، اما بی کار(مرگ) و زندگی نیستیم.
لطفا تهمت ملا لغتی بودن به من نزنید، چون ما آنقدر با وعدههای پوچ سر کار رفتهایم و آنقدر کار(تلاش) برای رسیدن به کار(شغل) در حد کار(مرگ) انجام دادهایم که حتی اگر مسئولین آمار بی کاری(شغلی) در ایران را صفر درصد اعلام کنند، بنده که باور میکنم(شما را نمی دانم).
اصلا بگذارید در نکوهش کار شعری از خودم را تقدیم شما کنم:
فکری به حال چرخش سنگین تاس کن
با چشم عقل سیر زمان را قیاس کن
در این زمانه خوردن خون امر رایجیست
پس با علاقه نیم نگاهی به ساس کن
چون با غریزهاش به بدن حمله میکند
با فهم مثل درک خودت را سپاس کن
هرگز به رنج گنج میسر نمیشود
در راه مزد کار نکن، اختلاس کن
اهلی شدن بدون قفس عاقلانه نیست
وحشی گری برای دلِ آس و پاس کن
زنبور بی عسل که منم حرف میزنم
اما عسل از حرف بدم اقتباس کن
در این غزل حقوق بشر نقض شد ولی
آن را بخوان و بهر شفا التماس کن
شاعر: میلاد ماهیار
و من الله توفیق
God Bless you
خیلی مخلصیم!
دو نوشته قبلی من: