داستان من از جایی شروع میشه که من در سنین نوجوانی اعتیاد زیادی به فوتسال/فوتبال داشتم. با توجه به تحرکی که داشتم، تغذیه خوبی داشتم و همه چی اوکی بود.
اما چند ماه بعد با شروع مدرسه فعالیت بدنی کمتر شد و تغذیه به روال قبل ادامه پیدا کرد؛ اولین نشانههای اضافه وزن چند ماه بعد نمایان شد.
این وضعیت دائما درحال تکرار بود و وزن دائما بالا میرفت. ( اعتماد به نفس پایین و منزوی شدن از علائم اولیه این درد بود)
بعد از چند سال و بالا رفتن سن و وضعیت استعدادیابی فوتبال در ایران به ناچار مجبور به فراموش کردن علاقه شدم. (مصدومیتهای شدید بی تاثیر نبود!)
حدودا 4 سال بعد...
انتخاب بعدی من بدنسازی بود؛ در اولین اقدام 3 ماه مداوم ورزش کردم و مجددا رها کردم.
این روال دو مرتبه تکرار شد و در نهایت با بالا رفتن میزان تغذیه و عدم تحرک، مجددا دچار افزایش وزن شدم.
کم بودن وقت و مشغله کاری دلیل ترک بدنسازی بود.
استفاده از تجربه افرادی که کاهش وزن داشتند گزینه بعدی من بود؛ رژیم غذایی و ورزش برایند این تجربهها بود. علاوه بر رژیم و ورزش چند توصیه ساده دیگه هم بود مثل: نوشیدن آب قبل وعدههای غذایی و پیاده روی سریع.
نوشیدن اب و پیاده روی سریع جواب داد و سوختوساز بدن بالا رفت و کاهش وزن خوبی داشتم ولی کافی نبود.
گزینه نهایی رژیم به همراه ورزش بود که در نهایت جواب دلخواه حاصل شد.
در طول 6 ماه موفق به کاهش 16.6 کیلوگرم شدم و خیلی حال خوبی پیدا کردم؛ اعتماد به نفسم برگشت و ارتباطم با افراد به حالت عادی برگشت.
نکتهای که خیلی به من کمک کرد پذیرفتن چاقی بود؛ به همین دلیل رفتم دنبال راه حل مناسب و بعد از گذشت چند ماه نتیجه مورد انتظار ظاهر شد.
صحبت کردن درباره این موضوع در سطح وب خیلی زیاد بود و دلیلی که منو مجبور کرد درباره این موضوع صحبت کنم این خبر بود:
کاهش وزن نیاز به تعدیل کالری داره ولی تعدیل کالری به تنهایی کافی نیست.
مانیتور کردن کالری و ریزمغذی ها مثل پروتئین و کربوهیدرات با هم تاثیر زیادی داره نه به تنهایی.
در ضمن فعالیت بدنی برای پشت میز نشین ها اصلیترین دلیل بالا رفتن وزن و چاقیه.