ویرگول
ورودثبت نام
مردی که می‌نویسد
مردی که می‌نویسدمی‌نویسم، می‌سُرایم... فلسفه می‌خوانم؛ می‌اندیشم؛ به‌پرواز درمی‌آیم... جهانی که من می‌بینم، کاملا با جهانی که تو می‌بینی متفاوت است. زبان و ادراک و نگاهِ ما باهم تفاوت‌های عمیقی دارد.
مردی که می‌نویسد
مردی که می‌نویسد
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

انسان و زندگی

«زندگی» خیلی‌وقت است که مُرده است و ما دیرزمانی است که تنها در خاطراتِ آن روزها زندگی می‌کنیم و رَویّه‌ی جدیدی نداریم. نسل جدید از طعمِ زندگی بی‌خبرند؛ تو بگو اصلا اگر در کاخ‌ها و در رفاه تمام زندگی بکند.

ما آخرین نسلی بودیم که یک دوره زندگیِ کاملا بَدَویِ بدور از اینترنت و فضای مجازی و به‌دور از دوز و کلک را تجربه کردیم؛ برای همین هم هست که دائما در فراقش روضه می‌خوانیم و اشک می‌ریزیم.

من معقتدم طبع انسانی اینهمه پیشرفت را نمی‌طلبد! انسان برای زندگانی به این‌همه دفتر و دستک و تشکیلات نیاز مبرم ندارد؛ وگرنه اگر غیر از این می‌بود، انسان‌های پیشین هرگز نمی‌توانستند تَناسُل را ادامه دهند و همه‌ی ما منقرض می‌شدیم.

آنچه‌که انسان برای یک زندگی ایده‌آل نیاز دارد، طبیعتی است بِکر و دست‌ناخورده بدور از ساختمان‌های سربه‌فلک‌کشیده؛ چرا که ما برای زنده‌ماندن بیش از آنکه به زمین وابسته باشیم، به آسمان نیاز داریم. انسان امروزی خیلی‌وقت است که از آسمان بی‌خبر است و چون کرم‌خاکی سرش بر خاک فرو رفته و اصلا مجال نمی‌کند سرش را بالا کند.

تمدّن، ارتباط آدمی را با آسمان قطع کرد؛ و این سرآغاز قفس بود.

زندگیانسانآسمانتمدن
۷
۰
مردی که می‌نویسد
مردی که می‌نویسد
می‌نویسم، می‌سُرایم... فلسفه می‌خوانم؛ می‌اندیشم؛ به‌پرواز درمی‌آیم... جهانی که من می‌بینم، کاملا با جهانی که تو می‌بینی متفاوت است. زبان و ادراک و نگاهِ ما باهم تفاوت‌های عمیقی دارد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید