مینو
مینو
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

شکر خدا که درخت توت نیستم

توت های لهیده و سیاه شده ی روی زمین رو با ناراحتی نگاه کردم و خطاب به درخت توت گفتم من اگر جای تو بودم توت نمیدادم.

درخت بهم جواب داد حرفت مثل اینه که به خورشید بگی نتاب. خورشید اومده که بتابه و من کارم پرورش توته ولی گویا تو هنوز نمیدونی تو این دنیا چه کاره ای و برای چی به دنیا اومدی با این که احتمالش خیلی زیاده که کمتر از من عمر کنی.

مولوی:

در این دنیا اگر همه چیز فراموش کنی باکی نباشد. تنها یک چیز از یاد مبر. تو برای کاری به دنیا آمدی که اگر آن به انجام نرسانی، هیچ کار نکرده‌ای.

از آدمی کاری بر‌آید که آن کار نه از آسمان بر‌آید و نه از زمین و نه از کوه‌ها، اما تو ‌گویی کارهای زیادی از من بر‌آید، این حرف تو به این ‌ماند که شمشیر گرانبهای شاهانه‌ای را ساطور گوشت کنی و گویی آن شمشیر را بیکار نگذاشته‌ام، یا در دیگی زرین شلغم بار کنی یا کارد جواهرنشان به دیوار فرو بری و کدوی شکسته‌ای به آن آویزی. این کار از میخی چوبین نیز بر‌آید. خود را این شیوه ارزان مفروش که بسی گرانبهایی!


بهانه ‌آوری که من با افعال سودمند روزگار ‌گذرانم. دانش ‌آموزم، فلسفه و فقه و منطق و ستاره‌شناسی و پزشکی ‌خوانم، اما این‌ها همه برای تو است و تو برای آن‌ها نه. اگر نیک بنگری، در‌یابی که اصل تویی و همه این‌ها فرع. تو ندانی چه شگفتی‌ها و چه جهان‌های بیکران در تو موج ‌زند.

آخر این تن اسبِ توست و این عالم آخور اوست؛ غذای اسب، غذای سوار نباشد.

فیه مافیه


دلنوشتهخودشناسیمن کیستم
من ترک عشق شاهد و ساغر نمی‌کنم ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید