ویرگول
ورودثبت نام
نادیا هدایت #ن_هدایت
نادیا هدایت #ن_هدایتآدم های امن زندگی هم باشیم
نادیا هدایت #ن_هدایت
نادیا هدایت #ن_هدایت
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

پارت هفتم قتل غیر قابل قبول

-:بعد شام لازانیا و یکم شراب سفید خوردیم

_: پس چجوری دیروز تو مسیر به همکارم میگفتی اون بی عرضه تمام شراب قرمز دمر کرد رو میز ناهارخوری همون بهتر که مرد

-: چی دارین میگین من همچین حرفی نزدم شما شما میخواین به من اتهام بچسبونین

یهو بازرس با داد

_: افسر میلان صداکنین

خب تو ادامه بده

-: من نمیفهمم شما چی میگین بدون وکیلم حرف نمیزنم زنگ بزنین به علی بیگ اون وکیل خانوادگی مونه

در اتاق بازجویی باز شد و همون خانومی که دیروز تا ماشین من آورد اومد تو

__: بله بازرس

_: دیروز تا انفرادی تو همراه لیا بودی درسته

__: بله بازرس

_:چیا بهت گفته مو به مو گزارش بده

__: لیا گفت

در همین حین کل بدن لیا شروع کرد به لرزیدن حس می‌کرد تمام این افراد قصد دارن مرگ کسی که عاشقش رو بندازن گردنش و او هیچ دفاعی نداره

در همین حین کل بدن لیا شروع کرد به

قتلقاتل
۲
۰
نادیا هدایت #ن_هدایت
نادیا هدایت #ن_هدایت
آدم های امن زندگی هم باشیم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید