شاخه های روانشناسی بسیار متنوع و جذاب هستند. همه این شاخه ها در زمینه درمان کار نمی کنند بعضی از شاخه ها برای مردم عجیبن و وقتی مثلا میگیم یه روانشناس می تونه در صنعت هوایی کار کنه شاید برای مردم عجیب باشه. امروز می خوام یه سری از این شاخه ها رو معرفی کنم. البته باید بگم روانشناسی بیشتر از ۵۰ شاخه مختلف داره و من فقط به چند موردش اشاره می کنم.
روانشناسی بالینی (Clinical Psychology) به شناسایی و درمان اختلالات روانی، تغییر رفتارهای ناکارآمد و حل مشکلات زندگی میپردازد. این شاخه از روانشناسی بیش از دیگر شاخههای آن برای مردم شناخته شده است. روانشناسان بالینی پس از پایان تحصیل و گذراندن دورههای آموزشی ویژه به عنوان رواندرمانگر (درمانگر یا تراپیست) در کلینیکهای خصوصی یا دولتی به حل مشکلات مردم میپردازند. اما فعالیت روانشناسی بالینی به کلینیک و درمان محدود نمیشود بلکه روانشناس بالینی در دانشگاه نیز میتواند به کارهای پژوهشی و توسعهٔ دانش کمک کند.
این شاخه را باید پایه و بنیان دانش روانشناسی بنامیم. روانشناسی عمومی (General Psychology) به مطالعهٔ اصول اساسی، مشکلات، چالشهای انسانی و روشهایی که زیربنای دانش روانشناسی است میپردازد. به طور کلی روانشناسی عمومی دربرگیرندهٔ بررسی، پژوهش و ارائه راهکار در زمینهٔ رشد انسان، انگیزه، هیجان، عواطف، احساس، ادراک، شناخت، یادگیری، تفکر، حافظه، هوش و پردازش است. این مطالعه از دیدگاههای گوناگون فیزیولوژیکی، تاریخی، نظری، فلسفی و عملی بررسی میشود. به دلیل گسترده بودن فعالیت این شاخه، روانشناسان عمومی در محیطها و زمینههای شغلی گوناگون به فعالیت میپردازند. روانشناسان عمومی میتوانند در محیطهای دانشگاهی، آزمایشگاهی، مراکز درمان دولتی و خصوصی به فعالیت حرفهای بپردازند.
روانشناسی راهنمایی و مشاوره (Counseling Psychology) یکی از پرکاربردترین و گستردهترین شاخههاست. هدف راهنمایی و مشاوره کمک و راهنمایی به کسانی است که درگیر مشکلاتی خفیفتر از اختلالات روانشناختی هستند. به بیان دیگر حل مسائل و چالشهای زندگی، آموزش مهارتهای زندگی، رسیدگی به سلامت روان، مشکلات خانوادگی، مشکلات شغلی، فرزندپروری، ازدواج و طلاق از زمینههایی است که در این شاخه به آن پرداخته میشود. پس مشاوره شاخهای جدای از روان شناسی نیست بلکه بخشی از آن است. مشاوران میتوانند با کسب مهارت در زمینههای یاد شده به انجام مشاوره در زمینههای گوناگون بپردازند.
روانشناسی رشد (Developmental Psychology) که با نام روانشناسی تکوینی یا روانشناسی تحولی هم شناخته میشود، به مطالعه و بررسی رشد انسان و چگونگی و چرایی تغییرات انسان در طول زندگی میپردازد. روانشناسی رشد، تغییرات و رشد انسان را در زمینههای گوناگون از جمله رشد فیزیولوژیکی، رشد شناختی، رشد عاطفی، رشد اجتماعی و … مورد مطالعه و بررسی قرار میدهد. این شاخه به بررسی طیف گستردهای از مسائل انسانی در زمینهٔ رشد از هنگام پیش از تولد تا مرگ میپردازد و به دنبال یافتن راهکارهای مناسب برای چالشها و بحرانهایی است که افراد در هر مرحله از زندگی با آن روبرو میشوند. این شاخه به ویژه بر کودکی و نوجوانی تمرکز دارد.
روانشناسی تربیتی یا روانشناسی آموزشی (Educational Psychology) شاخهای است که با موضوع تربیت، آموزش و یادگیری سر و کار دارد. این شاخه به مطالعه و بررسی چگونگی یادگیری و شیوههای آموزش میپردازد؛ همچنین اثرات متغیرهای گوناگون روی یادگیری دانشآموزان را مورد ارزیابی قرار میدهد. روانشناسی تربیتی به تفاوتهای فردی، ناتوانیهای یادگیری، استعداد و فرآیند آموزشی توجهی ویژه دارد؛ و به دنبال این است که راهکارهای آموزشی و یادگیری را بهبود بخشد. روانشناسان تربیتی در محیطهای خصوصی، دولتی و دانشگاهی به فعالیت میپردازند. بیشتر این روانشناسان به عنوان آموزگار، استاد و یا مدیران مراکز آموزشی به فعالیت حرفهای میپردازند.
روانشناسی مرضی یا روانشناسی نابهنجاری (Abnormal Psychology) به آسیبشناسی روانی و رفتارهای ناهنجار میپردازد. این شاخه به مطالعهٔ الگوهای ناکارآمد ذهن، احساس و رفتار انسان که میتواند باعث اختلالات روانی شود میپردازد؛ و نقش مهمی در ارزیابی سلامت روان، شناسایی اختلالات روانشناختی و درمان طیف گستردهای از اختلالات روانی مانند افسردگی، استرس، اضطراب ایفا میکند. روانشناسان بالینی، مشاوران و دیگر رواندرمانگران به طور مستقیم با این شاخه همکاری دارند.
شاید گمان کنید که روانکاوی شاخهای مجزاست و ارتباطی با روان شناسی ندارد. اما حقیقت چیز دیگریست. اگر به مصاحبهٔ زیگموند فروید پدر روانکاوی با رادیو بی بی سی در سال ۱۹۳۹ گوش کنیم میبینیم که فروید از روانکاوی به عنوان شاخهای از دانش روان شناسی یاد میکند. این شاخه به بررسی تحلیلی و عمیق رفتار و فرآیندهای روانی انسان میپردازد و به دنبال درمان اختلالات روانشناختی با بهرهگیری از رویکرد روانکاوی است. این شاخه نقش شگرفی بر درمان اختلالات روانی، توصیف و تحلیل فرآیندهای روانی و رفتارهای انسان داشته است.
روانشناسی تجربی یا روانشناسی آزمایشگاهی (Experimental Psychology) را میتوانیم پژوهشیترین شاخهٔ این دانش بنامیم. در روانشناسی تجربی با بهرهگیری از روشهای علمی و آزمایشگاهی به پژوهش و بررسی دربارهٔ مغز، رفتار و فرآیندهای روانی میپردازند. نتایج این کارها برای دیگر شاخههای روانشناسی بسیار سودمند است. روانشناسان تجربی در دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی خصوصی و دولتی کار میکنند.
روانشناسی اجتماعی به دنبال توضیح و درک رفتارهای اجتماعی انسان است و به مطالعهٔ علمی شکلگیری اهداف، افکار، احساسات، باورها و خواستههای افراد در یک زمینهٔ اجتماعی میپردازد. روان شناسی اجتماعی موضوعاتی مانند رفتار گروهی، تعاملات اجتماعی، روابط میانفردی، رهبری، ارتباطات غیرکلامی، پرخاشگری و تأثیرات اجتماعی در تصمیمگیری را مورد بررسی قرار میدهد. روانشناسان اجتماعی بر چگونگی درک و تعامل انسانها با یکدیگر تمرکز دارند. از این رو روانشناسان اجتماعی میتوانند در محیطهای خصوصی و دولتی تحقیقاتی یا دانشگاهی به فعالیت بپردازند.
روانشناسی صنعتی و سازمانی (Industrial and Organizational Psychology) یا روانشناسی کار به مطالعهٔ رفتار و فرآیندهای روانی انسان در راستای بهبود بازدهی و عملکرد نیروی انسانی در محیط کار میپردازد. به بیان دیگر روان شناسی کار، دانشی است که به دنبال بهبود تعامل انسان با محیط کار است. یکی از اهداف اصلی روان شناسی صنعتی و سازمانی افزایش رفاه کارکنان در محیط کار است. روانشناسان صنعتی و سازمانی در محیطهای گوناگون مشغول به کار میشوند. آنها در محیطهای دانشگاهی و تحقیقاتی فعالیت میکنند اما اصلیترین محل فعالیت این افراد شرکتها و سازمانهای بزرگ دولتی یا خصوصی است.
همانگونه که از نامش پیداست به مطالعه و بررسی زمینههای مرتبط با شخصیت انسان میپردازد. روانشناسی شخصیت به مطالعهٔ احساسات، الگوهای فکری و رفتاری میپردازد. از آنجایی که هر انسانی منحصر به فرد است روانشناسی شخصیت تلاش میکند تا الگوهای شناختی و رفتاری انسانها را مورد بررسی قرار دهد تا به درک صحیحی از انسان دست یابد. روانشناسان شخصیت عوامل گوناگون فردی، ژنتیکی، اجتماعی، فرزندپروری و دیگر موارد موثر بر شکلگیری ساختار شخصیت را ارزیابی و تحلیل میکنند.
روانشناسی سیاسی (Political Psychology) به بررسی رفتار و فرآیندهای روانی انسان در تعامل با سیاست و عملکرد سیاسی میپردازد. این دانش روی شناخت و آگاهی پیرامون مسائل سیاسی و واکنشی که مردم و سیاستمداران نسبت به این موارد نشان میدهند تمرکز دارد. به بیان دیگر این دانش به دنبال پاسخ به چرایی نگرشها و رفتارهای انسان در خصوص مناسبات و تصمیمات سیاسی است. هدف روانشناسی سیاسی، درک روابط متقابل میان افراد و زمینههایی است که تحت تأثیر باورها، انگیزه، ادراک، شناخت، پردازش اطلاعات، استراتژیهای یادگیری، جامعهپذیری و شکلگیری نگرش سیاسی هستند. روانشناسان سیاسی تلاش میکنند تا اصول روانشناسی مرتبط با ریشهها و عواقب رفتار سیاسی را درک کنند.
روانشناسی مثبت نگر (Positive Psychology) یا روانشناسی مثبت گرا مطالعهٔ علمی افکار، احساسات، رفتار و فرآیندهای روانی انسان است که به جای تمرکز بر نقاط ضعف و کاستیها به نقاط قوت و توانمندیهای انسان توجه میکند. هدف روانشناسی مثبتنگر به وجود آوردن شرایط بهتر در زندگی انسان با تکیه بر ویژگیهای مثبت و برطرف کردن کاستیهاست. روانشناسان مثبتنگر در محیطهای دانشگاهی و تحقیقاتی دولتی و خصوصی، و نیز محیطهای درمانی به فعالیت میپردازند. یکی دیگر از کارهای یک روانشناس مثبتنگر فعالیت به عنوان کوچ (مربی کوچینگ) است.
روانشناسی رفتاری (Behavioral Psychology) که به آن مکتب رفتارگرایی هم گفته میشود؛ به بررسی و مطالعهٔ رفتار انسان میپردازد. روانشناسان رفتارگرا بر این باورند که برای درمان اختلالات روانشناختی باید به تکنیکهای رفتاری به عنوان پایهٔ اصلی درمان تمرکز کرد. روان شناسی رفتارگرا به دنبال یافتن الگوهای رفتاری و ارتباط آن با فرآیندهای روانی و ذهن انسان است. البته این رویکرد مخالفین بسیاری هم دارد. مخالفین این رویکرد بر این باورند که رفتارگراها بیش از اندازه روی رفتار انسان تمرکز میکنند و دیگر عوامل موثر مانند مسائل شناختی و ذهنی را نادیده میگیرند.
روانشناسی شناختی (Cognitive Psychology) بر خلاف رفتارگرایی بر ذهن و فرآیندهای روانی تمرکز دارد. این شاخه به مطالعهٔ ادراک، شناخت، انگیزه، هیجان، توجه، یادگیری، حافظه، حل مسئله، تصمیمگیری و مواردی از این دست میپردازد. ترکیب رویکرد شناختی و رفتاری به پیدایش رویکرد شناختی – رفتاری منجر شد. امروزه از روش رفتاردرمانی شناختی (CBT) برای درمان بسیاری از اختلالات روانشناختی استفاده میشود.
روانشناسی زیستی یا روانشناسی فیزیولوژیک (Biopsychology) به مطالعهٔ تأثیر مغز و سیستم عصبی بر احساسات، افکار و رفتارهای ما میپردازد. روانشناسی زیستی با رشتههایی از جمله روانشناسی عمومی، روانشناسی بالینی، روانشناسی تجربی، زیستشناسی و علوم اعصاب ارتباطی تنگاتنگ دارد. روانشناسان این حوزه به بررسی این موضوع میپردازند که آسیبهای مغزی و عصبی چگونه بر رفتار و فرآیندهای روانی ما اثر میگذارند.
شاید برایتان عجیب باشد که روانشناسی به موضوع حیوانات بپردازد. اما روانشناسی تطبیقی یا روانشناسی مقایسهای (Comparative Psychology) به مطالعهٔ رفتار حیوانات با هدف مقایسه با رفتارهای انسانی و تحلیل آن میپردازد. این شاخه ریشه در کار دانشمندانی چون چارلز داروین و جورج رومنز دارد. این شاخه با بهرهگیری از روشهای تطبیقی، رفتار حیوانات را مطالعه میکند.
روانشناسی میان فرهنگی (Cross-Cultural Psychology) به مطالعهٔ چگونگی تأثیر عوامل فرهنگی روی رفتار انسان میپردازد. مطالعهٔ تفاوتهای فرهنگی و اثرات آن روی رفتار انسان میتواند ما را به درک بهتری از انسان و رفتارها و نگرشهای انسانی بیانجامد. به بیان دیگر این شاخه به دنبال درک رفتار و فرآیندهای روانی انسان در شرایط فرهنگی و اجتماعی گوناگون است.
روانشناسی قانونی یا روانشناسی جنایی (Forensic Psychology) به مسائل قانونی از نگاه روانشناختی توجه دارد. این شاخه عوامل روانی موثر در جرم و جنایت و بزهکاری را مطالعه میکند؛ و به دنبال راهکارهایی موثر برای بازپروری و بهبود کسانی است که به عنوان مجرم یا بزهکار شناخته میشوند. این روانشناسان در محیطهای قضایی و دادگاهها میتوانند نقش مهمی داشته باشند.
روانشناسی سلامت (Health Psychology) به مطالعهٔ فرآیندهای روانی و رفتار انسان در شرایط سلامتی، مراقبتی و بیماری میپردازد. این شاخه بر چگونگی تأثیر عوامل فیزیولوژیکی و روانشناختی روی سلامت و بیماری انسان تمرکز دارد. هدف روان شناسی سلامت بهبود و افزایش سطح سلامت روان و یافتن راهکارهایی برای پیشگیری از بروز بیماریها و اختلالات روانی است. روانشناسان سلامت اثرات متقابل عوامل جسمانی و روانی روی یکدیگر را بررسی میکنند. آنها با مسائل مرتبط با سلامتی مانند مدیریت استرس، تغذیهٔ سالم، ترک سیگار، تناسب اندام و مدیریت وزن و … سر و کار دارند.
روانشناسی مدرسه (School Psychology) همانند روانشناسی تربیتی با موضوع کودکان و دانشآموزان سر و کار دارد. کار اصلی این شاخه کمک به کودکان برای برطرف کردن چالشهای محیط مدرسه و حل مسائل عاطفی و اجتماعی است. این روانشناسان با معلمان، دانشآموزان و والدین همکاری میکنند تا بتوانند محیط آموزشی را برای دانشآموزان استاندارد کنند. این استانداردسازی به طور مستقیم روی عملکرد دانشآموزان اثر مثبت میگذارد. بیشتر این روانشناسان در مدرسه کار میکنند اما برخی از آنها نیز در مراکز درمانی خصوصی یا دولتی و دانشگاهها به تحقیق و پژوهش میپردازند.
روانشناسی كودک (Child Psychology) همانند روانشناسی رشد به مطالعهٔ فرآیندهای روانشناختی کودک، رفتارهای کودک، رشد کودک از دوران بارداری تا پایان دورهٔ نوجوانی، مسائل عاطفی، هیجانی و … میپردازد. روانشناسان کودک تنها روی رشد جسمانی تمرکز ندارند بلکه مسائل ذهنی، عاطفی و اجتماعی نیز در حوزهٔ کار آنهاست و به درمان اختلالات روانشناختی کودک، پیشگیری و بازپروری نیز میپردازند.
روانشناسی کودکان استثنایی روی مسائل مربوط به کودکان استثنایی تمرکز دارد. روان شناسی کودکان استثنایی دربرگیرندهٔ طیف کودکان تیزهوش و طیف کودکان دارای کمتوانی (عقبماندهٔ ذهنی – جسمی، نابینایی، ناشنوایی، کودکان دارای مشکل یادگیری، کودکان دارای مشکل تکلم و …) است. این شاخه به مطالعهٔ علمی مسائل مربوط به این کودکان و تلاش برای حل چالشهای آنها میپردازد.
روانشناسی ورزشی (Sport Psychology) مطالعهٔ علمی اثرات روانشناسی بر عملکرد ورزشکاران است. از روانشناسی ورزشی با هدف بهبود عملکرد، افزایش انگیزه، کاهش استرس و دیگر موارد رفاهی ورزشکاران استفاده میشود. حتماً شنیدهاید که تیمهای ورزشی روانشناس خاص خود را برای رسیدگی به شرایط ورزشکاران دارند. این روانشناسان نقش مهمی در حل چالشهای ذهنی ورزشکاران دارند.
روانشناسی رسانه (Media psychology) به بررسی و مطالعهٔ علمی اثرات رسانه بر فرآیندهای روانی و رفتار (به ویژه رفتار اجتماعی) مردم و نیز تأثیر مردم روی رسانهها میپردازد. در اینجا منظور از رسانه تنها رادیو و تلویزیون نیست بلکه هر رسانهٔ دیداری و شنیداری که مردم با آن در تماس هستند را دربرمیگیرد. روانشناسان رسانه به دنبال درمان اختلالات روانشناختی به کمک رسانهها نیستند؛ این روانشناسان به دنبال تحلیل و ارزیابی اثرات متقابل مردم و رسانه روی یکدیگر هستند.
روانشناسی وب یا وب سایکولوژی (Web Psychology) شاخهای است که به مطالعهٔ علمی رفتار و فرآیندهای روانی انسان در کنش با اینترنت، وب و فناوریهای پیرامون آن میپردازد. این شاخهٔ نوپا تمرکزش را روی بهبود تعامل میان انسان و فناوریهای روز از جمله وبسایتها و شبکههای اجتماعی میگذارد.
منبع: آقای روانشناس