درد زیاده ولی ما بازم میخندیم :) ...
آرزو های محال ...
سکوت است ...
اهل خانه خواب هستند ...
در انبوهی از احساسات فرو رفته ام ...
انبوهی از سوالات ، که پاسخی برایشان نیست ؛ و اگر هست ، من نمی دانم ...
کاغذ و قلم در دست دارم ...
فهرستی می نویسم ، از آرزو های محالم ...
آرزو هایی که ممکن است تا ابد برایم دست نیافتنی بمانند ...
سخت است ...
درد دارد ...
من موقع نوشتن ، در کلماتی که روی کاغذ می آورم ، غرق می شوم ...
آسان نیست در کلماتی غرق شوی که از ته قلب دوستشان داری ، اما میدانی جز در خیال و رویا ، هیچگاه در این زندگی ، آنها را نخواهی داشت ...
هیچگاه ...


مطلبی دیگر از این نویسنده
🥰🌈🍭💐🌷🌺🌸🌹
مطلبی دیگر در همین موضوع
خانه دوست کجاست؟
بر اساس علایق شما
تیم همفکری سیروسلوک