ویرگول
ورودثبت نام
MJ 6384
MJ 6384
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

آرزو های محال ...

سکوت است ...

اهل خانه خواب هستند ...

در انبوهی از احساسات فرو رفته ام ...

انبوهی از سوالات ، که پاسخی برایشان نیست ؛ و اگر هست ، من نمی دانم ...

کاغذ و قلم در دست دارم ...

فهرستی می نویسم ، از آرزو های محالم ...

آرزو هایی که ممکن است تا ابد برایم دست نیافتنی بمانند ...

سخت است ...

درد دارد ...

من موقع نوشتن ، در کلماتی که روی کاغذ می آورم ، غرق می شوم ...

آسان نیست در کلماتی غرق شوی که از ته قلب دوستشان داری ، اما میدانی جز در خیال و رویا ، هیچگاه در این زندگی ، آنها را نخواهی داشت ...

هیچگاه ...


سکوتسوالات بی پاسخآرزو های محالدلنوشتهممنون که وقت گذاشتید
درد زیاده ولی ما بازم میخندیم :) ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید