در دنیای مدیریت عملکرد و هدفگذاری، دو واژه مهم و پرکاربرد وجود دارند که در بسیاری از سازمانها و کسبوکارها استفاده میشوند: OKR و KPI. این دو مفهوم بهطور گستردهای برای اندازهگیری و پیگیری پیشرفت سازمانها به کار میروند، اما تفاوتهای قابل توجهی دارند. در این مقاله، بهطور مفصل به تفاوتهای میان OKR (Objectives and Key Results) و KPI (Key Performance Indicators) خواهیم پرداخت و توضیح خواهیم داد که چگونه هرکدام میتوانند در موفقیت سازمانها نقش داشته باشند.
تعریف OKR و KPI
اهداف و نتایج کلیدی
واژه OKR مخفف Objectives and Key Results است که بهطور مستقیم به معنای «اهداف و نتایج کلیدی» ترجمه میشود. این سیستم به سازمانها کمک میکند تا اهداف بلندپروازانه و استراتژیک خود را تعیین کرده و سپس شاخصهای قابل اندازهگیری برای پیگیری پیشرفت به سمت آن اهداف ایجاد کنند.
بهعنوان مثال، هدف (Objective) میتواند افزایش فروش باشد، و نتایج کلیدی (Key Results) میتوانند شامل «افزایش فروش به میزان 20 درصد» یا «جذب 500 مشتری جدید» باشند.
شاخصهای کلیدی عملکرد - KPI
واژه KPI یا Key Performance Indicators به معنی «شاخصهای کلیدی عملکرد» به مجموعهای از شاخصها و معیارهای قابل اندازهگیری اشاره دارد که عملکرد سازمان را در یک فرآیند خاص یا در راستای یک هدف مشخص ارزیابی میکند. KPI بیشتر بهعنوان ابزار سنجش عملکرد استفاده میشود و میتواند در سطوح مختلف سازمانی (تیمها، بخشها، یا سازمان بهطور کلی) مورد استفاده قرار گیرد.
شاخص های KPI بهطور عمده برای نظارت بر فعالیتهای روزمره و اطمینان از انجام صحیح وظایف در راستای اهداف تعیینشده به کار میروند. این شاخصها ممکن است بیشتر بر روی کارایی و بهرهوری تأکید کنند تا به رشد بلندمدت یا تغییرات عمده.
برای مثال، یک KPI میتواند «میانگین زمان پاسخدهی به مشتری» یا «نرخ تبدیل بازدیدکنندگان وبسایت به مشتری» باشد.
تفاوتهای اصلی بین OKR و KPI
1. هدفگذاری بلندمدت در مقابل اندازهگیری عملکرد
2. نحوه اندازهگیری و انعطافپذیری
3. ارتباط با هدفگذاری سازمانی
4. تغییرات و بازبینی
چگونه OKR و KPI بهطور همزمان میتوانند مؤثر باشند؟
در واقع، OKR و KPI دو ابزار مکمل هستند که میتوانند در کنار هم کار کنند تا سازمانها را در مسیر رشد و بهبود مستمر هدایت کنند.
استفاده همزمان از این دو ابزار به سازمان کمک میکند تا نهتنها بر اهداف بلندمدت متمرکز باشد بلکه عملکرد روزمره و بهبود مستمر را نیز پیگیری کند.
نمونههای شرکتهای ایرانی
1. دیجیکالا(Digikala)
دیجیکالا، بهعنوان یکی از بزرگترین شرکتهای تجارت الکترونیک ایران، در بسیاری از فرآیندهای خود از روشهای هدفگذاری پیشرفته استفاده کرده است. این شرکت، برای تنظیم اهداف استراتژیک خود، از رویکردهایی مشابه با OKR استفاده میکند. بهطور مثال، دیجیکالا اهداف کلان مانند «افزایش سهم بازار» یا «بهبود تجربه مشتری» را بهطور دورهای تعریف میکند و برای هر هدف نتایج کلیدی (Key Results) مشخصی تعیین میکند. این اهداف اغلب شامل نتایجی مانند «افزایش تعداد مشتریان فعال» یا «کاهش زمان تحویل محصولات» است.
در کنار OKR، دیجیکالا از KPI برای ارزیابی عملکرد روزانه و پیگیری شاخصهایی مانند نرخ تبدیل، تعداد بازدیدکنندگان وبسایت، و میزان رضایت مشتری استفاده میکند.
2. اسنپ(Snapp)
اسنپ، اپلیکیشن تاکسی آنلاین بزرگ ایران، نیز بهطور مشابه از OKR برای همراستا کردن تیمها و پیگیری اهداف استراتژیک خود استفاده کرده است. این شرکت معمولاً اهدافی مانند «افزایش تعداد کاربران» یا «ارتقای سطح رضایت مشتری» را بهعنوان اهداف کلان تعیین میکند و برای هر کدام نتایج کلیدی مشخصی تنظیم میکند. بهعنوان مثال، «افزایش تعداد رانندگان فعال» یا «کاهش زمان انتظار برای مسافران» میتواند از جمله نتایج کلیدی برای یک هدف باشد.
در همین راستا، اسنپ از KPIها برای ارزیابی عملکرد روزانه خود بهره میبرد. اینKPIها ممکن است شامل شاخصهایی مثل «تعداد درخواستهای حملونقل در روز»، «نرخ پذیرش رانندگان»، یا «نرخ رضایت مشتریان» باشد.
3. کافهبازار(Cafe Bazaar)
کافهبازار، یکی از بزرگترین پلتفرمهای توزیع اپلیکیشن در ایران، برای رشد و بهبود عملکرد خود از OKR و KPI استفاده میکند. اهداف استراتژیک این شرکت معمولاً به رشد کاربران جدید، بهبود تجربه کاربری، و افزایش درآمد از تبلیغات اختصاص دارد. برای هر یک از این اهداف، کافهبازار نتایج کلیدی ویژهای مانند «افزایش تعداد دانلودها» یا «بهبود نرخ بازگشت کاربران» تعیین میکند.KPI هایی که کافهبازار برای پیگیری عملکرد روزانه استفاده میکند شامل شاخصهایی مانند «تعداد نصبهای روزانه»، «میانگین رتبهبندی اپلیکیشنها»، و «نرخ تبدیل کاربر جدید به کاربر فعال» هستند.
4. علیبابا(Alibaba)
علیبابا (Alibaba) ایران که در زمینه فروش بلیت هواپیما، هتل و سایر خدمات مسافرتی فعالیت میکند، از OKR برای ترسیم اهداف کلان خود در هر فصل استفاده میکند. این شرکت معمولاً اهدافی مانند «افزایش تعداد بلیتهای فروختهشده» یا «کاهش زمان پاسخگویی به مشتری» را تعیین میکند و برای هر یک نتایج کلیدی قابل اندازهگیری تنظیم میکند.
همچنین، KPI هایی همچون «تعداد بلیتهای فروختهشده بهصورت روزانه» و «نرخ رضایت مشتری» بهطور منظم پیگیری میشوند.
5. زرینپال(Zarinpal)
زرینپال، یکی از شرکتهای پیشرو در زمینه پرداخت آنلاین در ایران، از OKR برای تنظیم اهداف بلندمدت خود استفاده میکند. اهداف استراتژیک این شرکت معمولاً در راستای «گسترش شبکه مشتریان» و «افزایش میزان تراکنشهای مالی» است. نتایج کلیدی در این زمینه میتواند شامل «افزایش تعداد فروشندگان فعال» یا «کاهش نرخ برگشت پرداختها» باشد.
زرینپال همچنین از KPI برای ارزیابی عملکرد روزانه خود استفاده میکند. برای مثال، KPIهای این شرکت میتواند شامل «تعداد تراکنشهای روزانه»، «زمان پاسخگویی به درخواستها» و «نرخ موفقیت پرداختها» باشد.
نتیجهگیری
در مجموع، شرکتهای ایرانی مانند دیجیکالا، اسنپ، کافهبازار، علیبابا و زرینپال نمونههایی از استفاده موفق از OKR و KPI هستند که نشان میدهند چگونه این دو ابزار میتوانند در کنار هم برای بهبود عملکرد و همراستایی اهداف استراتژیک و عملیاتی مورد استفاده قرار گیرند. این شرکتها از OKR برای تعیین اهداف بلندمدت و استراتژیک استفاده میکنند و از KPI برای پیگیری عملکرد روزانه و ارزیابی پیشرفت به سمت این اهداف بهره میبرند.