برای من که تا الان همیشه دنبال مهارت آموزی بودم کیمیا کالج یکی از لذتبخشترین و مفیدترین دورههایی بود که شرکت کردم. این طرح که یک دوره شش ماهه است تلاش میکند نیروی کارشناس و متخصص حوزه کارآفرینی و استارتاپی را تربیت کند. تقریبا همهی ما قبول داریم که دیگه دانشگاه دانش کافیای که ما برای دنیای کسبوکار نیاز داریم را نمیتواند تامین کند و باید ناچاراً خودمان دست به تجربه بزنیم. توی سالهای اخیر اقبال دانشجوها به مهارت آموزی بیشتر شده و خیلی از ما احتمالا دورههای فنی حرفهای و مهارت آموزی مختلفی را گذراندهایم. نمیخواهم خیلی در مورد اینکه در آینده، آموزش به چه شکلی خواهد شد صحبت کنم اما اگر به این موضوع علاقه دارید این قسمت از پادکست کشکول را بشنوید یا بخوانید.
توی این چندسالی که اکوسیستم استارتاپی رشد کرد و نهادهای آن تکمیل و بیشتر شدند نیاز نیروی کار متخصص و کارشناس این حوزه هم بیشتر شد. کیمیا کالج تمرکز و هدفش را روی تربیت این نیروی کار برای نهادهایی مثل صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه، شتابدهندهها، مراکز رشد، پارکهای علم و فناوری و... گذاشته است و طی دورههایی که تاکنون برگزار کرده توانسته این کار را بخوبی و با درصد خوبی از اشتغال(به عنوان نمونه) انجام دهد.
رفتن به دوره کیمیا برای من کمی با ریسک شغلی هم همراه بود من دقیقا آن موقع در شرکتی در زمینه سیستمهای خورشیدی مشغول فعالیت بودم برای آنها هم یک نیروی تخصصی به حساب میآمدم و من برای اینکه در این دوره شرکت کنم باید مدتی را از اصفهان به تهران میرفتم و علاوه بر پذیرش ریسک بیکار شدن باید از دایره راحتی(comfort zone) بیرون میآمدم.
کیمیا کالج خودش را اینگونه معرفی میکند:
کیمیاکالج یک تلاش حرفهای، منسجم و برخاسته از همت “پارک علم و فناوری دانشگاه صنعتی شریف” است که با حمایت معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری در سال 1396 تأسیس شد و بر آن است تا با برگزاری دورههای آموزشی و بینشی، تورها و کارآموزیهای متنوع، خلاء نیروی کارشناسی و تخصصی اکوسیستم کارآفرینی را توسعه دهد.
1- داستان آشنایی من با کیمیا
اواسط سال 96 بود که به شدت علاقه من به کار با بچههای استارتاپی زیاد شد، از سال قبلش صرفا در حد مطالعه بود و تا اون موقع هیچوقت وارد فضای اکوسیستم استارتاپی نشدهبودم. ابتدای دوره کارشناسی ارشد بودم که توی دانشگاه بایکی از بچههای فارغ التحصیل دانشگاه به اسم مهرداد یزدانی آشنا شدم و شروع کردیم توی دانشگاه یک حرکتهایی را بزنیم تا کم کم دانشگاه را بصورت فعالتر وارد فضای استارتاپی بکنیم. اینکه چه اتفاقاتی افتاد را فعلا ازش میگذریم. اما این دوستی که تا الان عمیقتر شد دلیل حضور من در دوره کیمیاکالج بود. مهرداد توی اولین دوره کیمیا شرکت کرده بود و از این دوره تعریفهایی را میکرد که واسم جذاب بود. اواسط تابستان 97 بود که اطلاعیه دومین دوره طرح کیمیا را دیدم و با مهرداد مشورت کردم و درنهایت به این نتیجه رسیدم که حتما پیش ثبتنام رو انجام بدم و اگر شد توی این دوره حتما شرکت کنم.
2- مصاحبه
چهارشنبه آخر شب سوار اتوبوس اصفهان-تهران شدم و داستان من با کیمیاکالج شروع شد. صبح پنجشنبه، مجتمع فناوری الزهرا روبروی پارک لاله، محل مصاحبه کیمیا بود. مصاحبهاش برای من یه مصاحبه روتین و معمولی بود که سه نفر از فارغ التحصیلان مدیریت و مهندسی دانشگاه شریف انجام میدادند. بیشتر سوالات حول انگیزه و دلیل من برای ورود به این دوره بود به خصوص که از غیر از تهران داشتم توی این دوره شرکت میکردم و حساسیتهای خودش را داشت(منظورم از حساسیت بخاطر این بود که این دوره نوعی بورس آموزشی بود که تحت حمایت مالی و معنوی معاونت علمی ریاست جمهوری برگزار میشد.)
دو هفته بعد تماس گرفتند و گفتند که قبول شدی! بااینکه خیلی خوشحال بودم سعی کردم خیلی معمولی برخورد کنم. :)
3- شروع کلاسهای آموزشی
دومین دوره کیمیاکالج توی یک روز بارانی مهر ماه شروع شد. محل برگزاری سه هفته کلاس آموزشی و بینشی کیمیا، دانشگاه الزهرا بود. ورودم به دانشگاه یکم با شک و تردید بود(این را میدونستم که دانشگاه الزهرا تک جنسیتی است). تا از نگهبانی ورودی پرسیدم و راهنمایی کرد که کدوم قسمت دانشگاه باید برم.
با رسیدنم به محل کلاس با جمعی حدود چهل پنجاه نفره مواجه شدم که تعدادمون هم هر لحظه بیشتر میشد.
خلاصهای از دومین دوره طرح کیمیا
هفته اول و دوم - ورکشاپهای تخصصی
تقریبا در هر روز یک مبحث تخصصی را آموزش میدیدم. هدف از این ورکشاپها آشنایی کلی با مباحث بود و خب بعد از آن هرکس باتوجه به علاقه و تخصصی که مناسب خودش میدید، میتوانست آن مباحث را پیگیری کند. و از این نظر مزیت داشت که شما یک دانش کلی از مباحث روزی که در اکوسیستم استارتاپی و دانش بنیان در سمت شرکتها و استارتاپها و چه در سمت سرمایهگذار و نهادها مطرح بود را فرا میگرفتید. ویژگیای دیگری که این ورکشاپها را خاص میکرد، اساتید این دورهها بودند که همه در نهادهای اصلی اکوسیستم فعالیت میکردند و همگی صاحب نظر در حوزه مربوطه به خودشان بودند.
اگر بخواهم تیتروار سرفصلهای تدریس شده را بگم: آشنایی با پارکهای علم و فناوری ایران و دیگر کشورها، شتابدهندهها، آشنایی با تیپهای شخصیتی و کاری، مقدمهای بر صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر، روشهای تامین مالی، مدل کسب وکار، طرح کسب وکار، بازاریابی، ارزشگذاری استارتاپها، ارزیابی موشکافانه، توسعه محصول، تجاری سازی فناوری، شاخصهای کلیدی عملکرد، کار تیمی، اصول و فنون مذاکره، چارچوبهای حقوقی استارتاپها
مهمترین بخش هر آموزش استفاده از آن است. کیمیا یک دوره حداقل 80 ساعته برای کارآموزی در نهادها اکوسیستم را برای دانشجویان در نظر گرفته بود. خوبی این کارآموزی این بود که خود مجموعه کیمیا هم کمک میکرد که همگی شرکتکنندگان حتما دوره کارآموزی را بگذرانند.
تجربه شخصی من از 5 هفته کارآموزی
من برای کارآموزی حدودا سه چهار نهاد مختلف را پیگیری کردم چیزی که به شخصه تاکید داشتم این بود که حتما دوره کارآموزی را در تهران بگذارنم دلیلش هم این بود که هم دنبال آموزش حرفهایتر بودم و از آن مهمتر میخواستم شبکهای از دوستان را در تهران داشته باشم. از طریق یکی از دوستان دوره اول کیمیا در توانمندسازی صندوق نوآوری و شکوفایی شروع به کارآموزی کردم. توانمندسازی صندوق خدماتی مثل مشاوره، عارضه یابی، کمک به شرکت در نمایشگاهها و... را برای شرکتهای دانشبنیان انجام میدهد. اگر میخواهید بیشتر با خدمات توانمندسازی آشنا شوید، میتوانید لینک زیر را ببینید:
دوره کارآموزی برای من فرصت خیلی خوبی بود تا با شرکتهای دانشبنیان و دغدغهها و مسائلی که دارند بیشتر آشنا بشم و خب در کنار مشاوران صندوق نوآوری بودن برای من انتقال تجربه بسیار خوب و خاصی شد.
منتورینگ
شاید یکی از مهمترین بخشهای دوره کیمیا همین منتورینگ بود. ما آموزش دیده بودیم و کارآموزی کرده بودیم و حالا در یک دوره منتورینگ قرار بود چالشها و مسائلی را با کمک منتورهای خود حل کنیم. منتورینگ یک روند انتقال تجربه بود که کمتر شاید پیش بیاید با چنین افرادی گپ و گفت کرد.
تجربه من از منتورینگ کیمیا
لیستی از منتورها برای ما فرستاده شده بود و این ما بودیم که باید با توجه به نیاز خود اولویتی از منتورها را انتخاب میکردیم. برای من که اصفهان بودم اکوسیستم غیر تهران در اولویت بوده و هست. ما بیرون از تهران نهادهای محدودی داریم، سرمایهگذارها کمتر استارتاپهای خارج از تهران را میبینند و اتفاقاتی که میافتد بسیار متفاوت هست باآنچه در تهران هست. همان روزها شنیده بودم که مهدی زیودار بار بسته و با خانواده تهران را ترک کرده و رفته توی یکی از روستاهای اطراف رشت ساکن شده، همین برای من کافی بود تا شاخکهام تکون بخورند و منتور خودم در کیمیاکالج را مشخص کنم. جالب اینکه دوستان دیگه هم که این منتور را انتخاب کرده بودند تقریبا همچین دلایلی را داشتند. من از اصفهان، سینا از خرمآباد، شایان و حسن از گرگان، ایمان و مصطفی و رضا هم از گیلان و مجید از تهران، این ترکیبی از آدمهایی شد که هر کدام از یک بخشی از ایران توی یک دوره منتورینگ بودیم. جلسات بصورت آنلاین برگزار میشد و در نهایت دو روز هم در رشت مهمان آقای زیودار و دوستان گیلانی بودیم.
کارگاههای بینشی
اما تکمیل کنندهی دوره کیمیا همین کارگاههای بینشی بود. اتفاقی که در یک هفته کارگاه بینشی افتاد یک ساختارشکنی برای ذهن ما بود. به نظر من آنچه هدف دوره بینشی بود، این بود که خطاهای ذهنی ما و تصورات ما از اکوسیستم کارآفرینی ایران که احتمالا در طول این 4 ماه در ذهنمان به وجود آمده بود را از بین ببرد و لااقل تصویری شفاف از اکوسیستم به ما بدهد.
توی این یک هفته آدمهای باتجربهتری را دیدیم، بررسی موردی هریک، دید واقعیتری از آنچه در اکوسیستم درحال وقوع بود به ما میداد.
در نهایت دومین دوره طرح کیمیا با بازدید از مراکز نوآوری تهران و آزمون به پایان رسید.
سخن آخر
دورههایی شبیه کیمیا این روزها بسیار مورد اقبال هستند. اتفاقی که توی اینجور دورهها میافتد این است که مدلهای کلاسیک و بدون کارکرد آموزش را کنار گذاشتند و باتوجه به نیازی که در بخشی از بازار به وجود میآید شروع به تربیت نیروی متخصص آن حوزه میکنند. کیمیا الان بعد از سه دوره برگزاری یک شبکه بزرگ شده از دوستانی که هرکدام در جایی مشغول بکار هستند و بهم کمک میکنند.کیمیا یک تلاش موفق بود که بازهم در حال تکرار است. برای سال 99 هم سه دوره در تهران و شیراز دارد که از لینک زیر پیشثبتنام آنرا انجام دهید.