تحول کسب و کار یک استراتژی مدیریت تغییر است که می تواند به عنوان هر تغییر، همسویی مجدد یا تغییر اساسی در عملیات تجاری تعریف شود. هدف تحول و کسب و کار ایجاد تغییراتی در فرآیندها، افراد یا سیستم ها (فناوری) میباشد تا کسب و کار را با استراتژی و چشم انداز بلند مدت خود هماهنگ کنیم.
دلایل زیادی وجود دارد که چرا یک کسب و کار ممکن است به تحول فکر کند، به عنوان مثال، فناوری های جدید، تغییرات در بازار، سود و فروش کم، یا ادغام شدن با یک بیزینس دیگر یا فروش شرکت.
تحول در کسب و کار میتواند شامل تغییراتی در سراسر سازمان باشد، مانند هنگام ادغام دو شرکت در یکدیگر. یا ممکن است شامل تغییر در یک عملکرد خاص مانند فناوری اطلاعات، منابع انسانی یا امور مالی باشد. به عنوان مثال، جستجو برای کارایی بیشتر ممکن است باعث ایجاد یک سیستم مالی جدید شود.
ما با سه نوع تحول در کسب و کار مواجه هستیم:
که در آن در روش انجام کارها تغییراتی ایجاد کنید تا عملیات را بهتر، سریعتر یا ارزانتر کنید، مثلاً تحول دیجیتال
به روشی اساساً متفاوت نسبت به قبل عمل کنید
مسیر حرکت شرکت را به سمت جدیدی تغییر میدهیم.
جنرال موتورز نمونه بارز شرکتی است که به تحول عملیاتی در تجارت خود دست یافته است. آنها رویکرد خود به فناوری اطلاعات را کاملاً بازنگری کردند و بیش از 10000 متخصص فناوری اطلاعات را برای جایگزینی پیمانکاران استخدام کردند. هدف آنها کم کردن زمان بین پشتیبانی فناوری اطلاعات و کار تعمیر و نگهداری، پیشرفتهای جدید و نوآوری بوده است. نتیجه تحول کسب و کاری آنها باعث بهبود بهرهوری و استفاده بیشتر از اطلاعات شده است که در نهایت منجر به سودآوری بیشتر برای جنرال موتورز شده است.
داستان نتفلیکس یک تصویر کامل از یک تحول اساسی است. آنها مدل کسب و کار سرگرمی خود را از یک سرویس اجاره DVD از طریق پست به یک سرویس پخش آنلاین تغییر دادند. امروزه، آنها یکی از موفق ترین شرکت های سرگرمی با 109 میلیون مشترک در سراسر جهان هستند و در تولید محتوای اصلی پیشرفت کرده اند.
اپل نمونه ای از یک تحول استراتژیک است که در اوایل دهه 1990، در آستانه سقوط، تغییر رهبری را تحت رهبری استیو جابز ایجاد کرد تا بر تولید محصولات مصرفی زیبا تمرکز کند. همه ما می دانیم که آنها از آن زمان به موفقیت هایی دست یافته اند.
ماهیت تحول کسب و کار بسته به اهداف و استراتژی های کسب و کار متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال، می تواند روی یکی از موارد زیر تمرکز کند:
در یک نظرسنجی BIE در سال 2018 از 132 مدیر ارشد، 80 درصد گفتند که در حال گذر از یک تحول تجاری هستند. این بررسی همچنین به بررسی ماهیت این تحولات پرداخته است.
دلایل زیادی وجود دارد که یک سازمان ممکن است به سمت تغییر در کسب و کار برود. امروزه تغییر یک امر ضروری برای کسب و کارها است. زیرا شرایط بازار بسیار رقابتی و فناوری های سطح بالا، چهره مدل های کسب و کار سنتی را تغییر داده و انتظارات کارکنان و مصرف کنندگان را بالا بردهاند.
توانایی انطباق با تغییرات برای شرکت هایی که مایل به تضمین مزیت رقابتی هستند بسیار مهم است. بنابراین، شرکتها به دنبال چابکتر شدن هستند تا بتوانند خود را با تغییرات روز وفق دهند.
در مطالعه ای که توسط BIE در سال 2017 انجام شد، 94 درصد از رهبران کسب و کار مورد بررسی گفتند که چابکی بیشتر برای سازمان آنها اولویت است. علاوه بر این، 82 درصد گفتند که رهبری و ایجاد تغییر چشمگیر در نحوه اداره کسب و کار اولویت اصلی آنهاست.
عواملی که امروزه در تحول کسب و کاری در اولویت قرار دارند:
با پیشرفت فناوری، شرکتها به دنبال راههایی برای استفاده از فرصتهای جدید برای بهبود کسبوکار خود هستند، چه انتقال به یک سیستم مبتنی بر ابر(cloud) یا خودکار کردن فرآیندهای خاص.
اگر اهداف و مقاصد یک سازمان برآورده نشود، ممکن است مجبور شوند راه های کارآمدتری برای کار پیدا کنند. این ممکن است شامل ارزیابی فرآیندها و حذف فعالیتهای تکراری، تغییر در ساختار سازمانی یا تیمها، یا تحول دیجیتال با ادغام فناوریهای جدید باشد.
هزینههای بالا یا نیاز به پسانداز میتواند باعث تغییر در سازمان برای کاهش هزینهها، چه در حوزههای خاص و چه در سراسر کسبوکار شود.
عملیات فعلی ممکن است مانند جنرال موتورز، زمان و منابع لازم برای تمرکز بر نوآوری و رشد کسب و کار را در اختیار یک کسب و کار قرار ندهد.
وقتی سازمانهایی با رویکردها و فرهنگهای مختلف گرد هم میآیند، پیچیده است. دارایی ها و فعالیت ها باید ادغام شوند، به عنوان مثال، سیستم های فناوری اطلاعات، عملکردهای مالی، اماکن، فروش و بازاریابی.
یک تیم مدیریتی جدید ممکن است بخواهد در سازمان فعلی تغییراتی ایجاد کند، تا با روشهای کاری ترجیحی خود مطابقت داشته باشد، یا استراتژی یا هدف جدیدی را اجرا کند که میخواهد کسبوکار روی آن تمرکز کند.
اگر مشتریان فعلی ناراضی باشند و نرخ نگهداری پایین باشد، یک سازمان ممکن است به دنبال شناسایی راه هایی برای انطباق کسب و کار خود برای برآورده کردن بهتر نیازهای مشتری باشد.
نیاز به تحول کسب و کار ممکن است ناشی از نیاز به برآورده کردن انتظارات رو به رشد مشتری باشد. برای مثال برای پاسخگویی، سرعت یا شخصی سازی.
تغییر در فضای سیاسی، به عنوان مثال برگزیت، یا یک سیاست یا مقررات جدید که بر تجارت تأثیر می گذارد، می تواند نیاز به تغییر را در یک سازمان ایجاد کند.
تحقیقات انجام شده توسط IBE در سال 2018 نشان داد که بیش از نیمی از سازمان های در حال تغییر ناشی از نیاز به کارایی و اثربخشی بیشتر سازمانی هستند.
هیچ تحولی در کسب و کارها یکسان نیست. با این حال، مراحل حیاتی وجود دارد که برای هر برنامه مدیریت تغییر حیاتی است.
چارچوب تحول کسب و کار باید شامل موارد زیر باشد:
سازمانی که میخواهد تغییری را اعمال کند، چشماندازی از بهبود کسبوکارش خواهد داشت. چشم انداز باید با اهداف استراتژیک و مورد تجاری، با همه ذینفعان در یک صفحه هماهنگ باشد.
توسعه استراتژی با تعریف اینکه کسب و کار می خواهد کجا باشد (مدل عملیاتی هدف)، جایی که امروز است و درک اینکه چگونه می توانید شکاف را کم کنید شروع می شود.
برای درک وضعیت فعلی کسب و کار خود، افراد، فرآیندها و سیستم هایی را که از تحویل محصول یا خدمات شما به مشتریان پشتیبانی می کنند، ترسیم کنید. از آن برای کمک به شناسایی چشم انداز خود برای آینده استفاده کنید.
تعیین رهبرانی برای نظارت و حمایت از تحول کسب و کاری ضروری است.
یک مدیر برنامه منصوب می شود تا مسئولیت کلی برای اطمینان از اینکه تحول بدون مشکل، به موقع و با بودجه انجام می شود را بر عهده بگیرد. مدیر برنامه باید از تجربه و ظرفیت مناسب برای رهبری یک تحول برخوردار باشد.
یک استراتژی واضح به توسعه یک نقشه راه تحول دقیق کمک می کند تا به شما در دستیابی به چشم انداز خود برای کسب و کار کمک کند.
مدیریت و اولویت بندی محدوده کاری برنامه برای نشان دادن موفقیت های اولیه در ایجاد حرکت برای تغییر مهم خواهد بود. برنامه ریزی مناسب در "سمت مردم" تحول نیز ضروری است. مگر اینکه سازمانی باشید که پروژه های تغییر زیادی را به عهده می گیرد، ممکن است بسیار دشوار باشد. مردم ویژگی ها و نحوه درک جهان را تغییر نمی دهند فقط به این دلیل که شما یک برنامه تغییر در افق دارید.
سپس باید به ارتباطات خارجی فکر کنید. چگونه و چه زمانی تغییرات را به مشتریان و تامین کنندگان اطلاع خواهید داد؟ همه اینها باید با دقت برنامه ریزی شود.
برای موفقیت در تغییر، به ظرفیت رهبری مناسب در هر مرحله از پروژه تحول کسب و کار خود نیاز دارید. این در مورد داشتن افراد مناسب، در نقش های مناسب، در زمان مناسب است.
با این حال، در یک محیط کاری، به طور کلی غیر واقعی است که انتظار داشته باشید این الزامات تنها توسط تیم مدیریت فعلی شما برآورده شود. حتی موفق ترین رهبران کسب و کار لزوماً تجربه و دانش لازم برای رویارویی با همه احتمالات را بدون کمک خارجی ندارند. طبق یک مطالعه BIE در سال 2018، تنها 42 درصد از رهبران کسب و کار می گویند که در حال حاضر ظرفیت داخلی برای تغییر کسب و کار خود را دارند.
در نتیجه، رهبران کسبوکار اغلب تصمیم میگیرند از بیرون کمک بگیرند. مدیران به دنبال داشتن دانش قوی در صنعت بودند که آنها را قادر می ساخت تا بازار را درک کنند، عملکرد شرکت را به طور دقیق ارزیابی کنند و یک تیم رهبری با عملکرد بالا بسازند که تحول را به جلو هدایت کند.
بهترین رویکرد ایجاد تیم های ترکیبی از استعدادهای داخلی و خارجی برای مدیریت هر پروژه فرعی تحول است تا شما را به چشم انداز نهایی یا مدل عملیاتی هدف برساند.
تحول کسب و کار سفری است که می تواند ماه ها یا حتی سال ها طول بکشد - تنها پس از برداشتن اولین قدم است که سفر واقعاً آغاز می شود. مشارکت کارکنان ضروری خواهد بود و همچنین توانایی انعطاف پذیری و سازگاری با چالش های جدید در طول مسیر.
دستور کار تحول کسب و کار پس از اعمال تغییرات به پایان نمی رسد. یکپارچه سازی و ادغام روش های جدید کار یا سیستم های جدید در تجارت زمان می برد و می تواند پیچیده باشد. برای مثال، اگر به یک سیستم منابع انسانی جدید مهاجرت کردهاید، باید با سیستمهای دیگر کسبوکارتان مانند حقوق و دستمزد، تجزیه و تحلیل دادهها و سیستمهای کنترل مالی ادغام شود. در این مثال، سیستم جدید همه افراد شرکت را نیز تحت تاثیر قرار می دهد، بنابراین کارکنان شما به آموزش در مورد نحوه استفاده از آن نیاز دارند.
تحول کسب و کار موفق آسان نیست.
تشخیص نیاز به تغییر و دانستن اینکه چه زمانی باید اقدام کرد، کلیدی است. اغلب، علائم مدتها پس از شروع بیماری ظاهری در شرکت ظاهر میشوند - به این معنی که تا زمانی که متوجه میشوید در مشکل هستید، احتمالاً عمیقتر از آن چیزی هستید که فکر میکنید.
وقتی این اتفاق می افتد، باید تحول را در اولویت قرار دهید. فهمیدن اینکه چه کاری باید انجام دهید و کجا باید باشید میتواند یکی از سختترین بخشهای تحول باشد، زیرا به تفکر تجاری خلاقانه و واقعی نیاز دارد، که میتواند منبع کمیاب باشد.
داشتن یک رهبر آماده به عهده گرفتن مسئولیت اجرای تحول یک چیز است، اما هرگز اهمیت داشتن رهبری را دست کم نگیرید که می داند چه ویژگی هایی لازم است، چه چیزی دارند و چگونه شکاف های ممکن را پر کند.
بیشتر جنبه های فنی یک تحول، مانند حاکمیت و مشارکت ذینفعان، تا حدی قابل یادگیری است. اما شکافهای واقعی در ویژگیهای رهبری واقعی است - نوعی که میتواند قلبها و ذهنها را تقویت کند، انگیزه دهد و به دست آورد. این یک سبک رهبری تحول آفرین را تشکیل می دهد.
تحول کسب و کار شامل بخش های زیادی است. پیچیدگی فرآیندهای کسب و کار شما به این معنی است که تغییر در یک بخش از سازمان بر سایر حوزه ها تأثیر خواهد گذاشت. به عنوان مثال، تغییر طراحی سازمانی تیم مالی شما می تواند بر تیم منابع انسانی شما تأثیر بگذارد. تغییرات فناوری می تواند بر نحوه تولید داده های مالی، نحوه ارتباط آن با منابع انسانی و نحوه گزارش شما تأثیر بگذارد. برای موفقیت، به یک رویکرد واقعاً یکپارچه نیاز دارید که همه بخش ها را به عنوان یک کل در نظر بگیرد.
ساختار و منابع زیربنای موفقیت است، بنابراین نام بردن حامی و تیم برنامه ای که مسئولیت این تحول را بر عهده خواهد داشت بسیار مهم است. تحولاتی که شامل گردش کار «افراد» و «سازمان» است، شانس بیشتری برای اجرای موفقیت آمیز دارند. این گردش کار مسئول مدیریت تغییر خواهد بود.
توانایی دستیابی به تحول در حین مدیریت همزمان کسب و کار به طور معمول (BAU) اساسی است. اگر از آنها می خواهید که در ایجاد تغییر به شما کمک کنند، به مدیریت ارشد نیاز دارید که زمان و تمرکز داشته باشد، اینجاست که آوردن مدیران موقت - چه به عنوان جایگزین و چه به عنوان جایگزین. این ظرفیت تخصصی اضافی - می تواند بسیار مفید باشد.
نیروهای متخصص موقت همچنین انرژی فوق العاده، تخصص گسترده و زبان مناسب را برای توانمندسازی تیم های داخلی به ارمغان می آورند. در حالی که استعدادهای درونی را شکوفا می کند و میراث مثبتی را برای دستیابی به رشد و موفقیت مستمر به همراه می آورد.
توافق با همه ذینفعان برای داشتن یک چشم انداز روشن از اینکه کسب و کار تکامل یافته شما چگونه خواهد بود بسیار مهم است. پس از آن، چالش حفظ ثبات و همسویی در اطراف همه عناصر مانند فناوری، سازمان، افراد، فرآیندها، مدیریت عملکرد و تعامل با افراد، مشتریان، شرکا، تامین کنندگان و تنظیم کننده ها است.
اداره یک کسب و کار به صورت روزانه چیزی است که اکثر مدیران بر آن مسلط هستند، بنابراین جای تعجب نیست که طراحی تحول یک مهارت رایج در بین آنها نیست. مهارتهای تحول معمولاً در دستور کار استخدام نیستند، بنابراین بعید به نظر میرسد که بدون در نظر گرفتن توانایی کارمندان، تمام مهارتهایی را که برای یک تحول نیاز دارید، داشته باشید.
درک واقعی اینکه چگونه کارها می توانند متفاوت انجام شوند معمولاً به مجموعه ای از چشم های خارجی جدید نیاز دارد. تنها زمانی که «از»، «به» و «چگونه» را به درستی درک کنید، میتوانید گفتگوهای صادقانه درونی داشته باشید.
تنش بین نیازهای تاکتیکی و استراتژیک رایج است. دگرگونی اغلب مستلزم اقدام در جهتی است که خلاف نیاز تاکتیکی است - بنابراین باید آماده باشید که شجاع و متمرکز باشید.
تغییر معمولاً آهسته و ارگانیک است. با این حال، دگرگونی اغلب مستلزم ایجاد پنج سال تغییر در شش ماه است که اغلب بیش از بسیاری از چیزهای ارگانیک است. ادغام این انتظار از ریتم در فرآیند تبدیل مهم است. چالش دیگر مربوط به اندازه و مدت یک تحول است. اغلب، سازمانها بر رسیدن به نقطهای معین تمرکز میکنند، اما نمیدانند که جریان اصلی تغییر زمان، احتمالاً سالها طول میکشد.
آموزش به کارکنان داخلی
مدیریت تغییر در محل کار از نظر تأثیر بر افراد باید در طول هر تحول کسب و کار مورد توجه قرار گیرد. این افراد هستند که آن را به وقوع می پیوندند، و موفقیت یک تحول کسب و کار به تعهد کارکنان به پذیرش روش های جدید کار بستگی دارد.
با این حال، نتایج بررسی ها نشان داد که علیرغم اینکه 86 درصد از سازمانها به این نتیجه رسیده اند که تحول کسب و کاری برای کارکنان مزیت ایجاد خواهد کرد، 47 درصد سازمانها به این نتیجه رسیدند که تحول کسب و کاری باعث نارضایتی کارکنان آنها شده است.
بنابراین بهترین راه برای ایجاد انگیزه در کارکنان با تغییر در زمانی که نتایج ممکن است سالها دور باشد چیست؟ تحقیقات نشان داده است که بیشتر سازمانها برای حفظ مشارکت کارکنان بر آموزش و ارتباطات موثر با کارکنان تکیه میکنند و به دنبال آن پاداش مالی در پایان پروژه دریافت میشود.
چالشی که اغلب به اشتباه درک می شود این است که چگونه می توان ثبات تحول را در یک محیط بازار پویا با نیازهای متغیر مشتری حفظ کرد، احتمالاً یک زنجیره تامین در حال تکامل و نابالغ یا ظهور فناوری های جدید.
اگر در طول تحول کسب و کار دوباره ارزیابی و ارزیابی نکنید، گرفتار آسیب های مختلف شدن محتمل است. همه چیز دائماً تغییر می کند و شما باید دائماً مراقب باشید که آیا نقشه راه تحول شما هنوز مناسب است یا خیر.
اگر هنوز تصمیمی درباره تحول و تغییر در کسب و کار خود نگرفتید و حتی به آن هم فکر نکردهاید باید بدانید به احتمال زیاد به زودی کسب و کار شما و موقعیتهای شغلی مرتبط با آن از بین خواهند رفت. پس بهتر است کمی بیشتر به این موضوع فکر کنید و آن را در کسب و کار خود اجرایی کنید.