_ همیشه همه دوسم داشتن ولی ...
+ ولی چی؟؟
_ ولی هیچی دیگه ...
+هیچ معلوم چته؟؟
_ ( نفس عمیق)
+ نفس عمیقت نشانه خوبی نداره...
_ چرا ؟؟
+ این بده که همیشه همه دوست داشتن؟؟؟
_ نه، اتفاقا خیلیام عالی/ اصلا آدم ذوق هم میکنه
+ اره بایدم ذوق کنی/ منم جات بودم ذوق میکردم
_ هیچ وقت آرزو نکن جای من باشی، لطفاً
+ اون جوری نگاه نکن/ من از خدامه جات باشم
_ همه منو دوست دارن، اما هیچکس منو دوست نداره.....
+ چی؟؟ یعنی چی؟؟
_ یعنیش رو نمیدونم چی جوری باید بگم
+ یه کم فهمش سخته
_ توضیحش هم سخته، اینکه همه دوست داشته باشن و هیچکس دوست نداشته باشه رو فقط باید تجربه کنی که بفهمی
+ از یکی از بچه ها شنیده بودم که میگفت وقتی تمام دنیات میشه یه نفر و اون یه نفر بهت محل نمیزاره تمام دنیا رو سرت خراب میشه/ فکر کنم معنی حرفت رو فهمیدم
_ این یه بعد قضیهاس/ ولی چیزی که من میگم چیز دیگهای
+ توضیح بده خوب منم بفهمم
_ گاهی وقتها هر راهی رو میری به بنبست میرسی...
+ کدوم راهت به انتها رسیده؟؟؟
_ صدا رو میشنوی؟؟ صدای اذان صبح/ این یعنی آنقدر حالت خرابه که شب به پایان رسید و متوجه نشدی/ به ته رسیدن یعنی همین/ گاهی آنقدر سرت شلوغ که متوجه نمیشی اما گاهی یه جوری متوجهاش میشی که هر کاری میکنی از ذهنت نمیره/ چرا این جوری نگاهم میکنی؟؟؟
+ هیچی از حرفات هیچی متوجه نشدم
_ بزار یه مثال بزنم برات/ فکر تو یه جمع دوستانهای قرار گرفتی و همه باهات خوب برخورد میکنند، میگن، میخندن، احترامت رو دارن اما آخرش بازم تنهایی چون اونها دوستن و یه وجه اشتراکی برای صحبت دارن ولی تو چی؟؟؟
+ من چی؟؟
_ وجه اشتراک داری؟؟ میتونی باهاشون صحبت کنی؟؟ میتونی یه راهی پیدا کنی که حرفا و تیکههای دوستانشون رو متوجه بشی ؟؟؟
+ معلومه که نه
_ اینه، همه دوست داشته باشن ولی کسی دوست نداشته باشه دقیقا یعنی همین.... همه باهات دوستن، میگن، میخندن اما در آخر هیچ جایگاهی نداری پیشتون ..
۲۳ مرداد ۱۴۰۲
ساعت ۳:۳۶ دقیقه بامداد