_ هوا سرد شدههااا
+ خیلی، اما سرما می ارزه به دیدن این همه سفیدی، قشنگ نیست؟؟
_ برف رو بیشتر دوست داری یا من؟
+ برف ?
_ بیا یه کم بشینیم
+ سردت نمیشه؟؟؟
_ نه میدونی آخه می ارزه به دیدن این همه سفیدی
+ نمی ارزه خدایی؟؟ ببین چه قدر خوشگل همه چیز
_ میخوام یه آرزو کنم
+ چه آرزویی ؟؟
_ آرزو میکنم یکی از روزهایی که دیگه پیر شدی، روی یه نیمکت توی پارک بشینی و در آخر هم با شور و هیجان، به خاطرات خوب سالهای جوانیت بخندی...
+ چرا پیر بشم خوب؟؟ نمیشه تو جوانی خندید؟؟؟
_ چرا میشه اما آرزو میکنم خوب پیر بشی، از اون پیرهای دوستداشتنی که جان و حوصله و اعصاب درست و حسابی دارند و آدم کیف میکنه کنارشان و پای حرفهاشان بشینه...
+ تو چی؟؟؟
_ من چی؟؟
+ تو پیر نمیشی؟؟ میخوای جوان بمونی؟؟؟
_ چرا منم پیر میشم اما فقط برف کنارت میشینه بالاخره اون رو دوست داری دیگه....
+ جای برف میشینی باز کنارم، مطمئنم دیگه شک ندارم
محدثه خلیلیان