محمدهادی احمدیان
محمدهادی احمدیان
خواندن ۶ دقیقه·۵ سال پیش

نوشتن خاطرات چه کمکی به ما می‌کند؟

حدود دو سال پیش بود که روزهای سختی داشتم و از لحاظ روحی وضعیت خیلی بدی رو پشت سر می‌ذاشتم. اون موقع تصمیمی گرفتم که تونست حال من رو برای مدت زیادی خوب کنه و کمک‌م کرد از اون دوره‌ی سخت عبور کنم. من تصمیم گرفتم هرشب "برای خودم" بنویسم؛ و از اون‌جایی که موضوع خاصی نداشتم که بتونم برای مدت طولانی درباره‌ش بنویسم، تصمیمم این بود که شروع کنم به ثبت خاطراتم و حسی که هرروز داشتم. حالا بعد از این مدت، بیش از 600 نوشته دارم درباره‌ی خودم و آدم‌هایی که تو این بازه کنارم بودن و همه‌ی اتفاقاتی که پشت سر گذاشتم. تو این مطلب می‌خوام فوایدی که نوشتن خاطراتم برای من داشته رو براتون بگم و می‌خوام بهتون توصیه کنم که شما هم اگه این کار رو انجام نمی‌دین و هنوز نوشتن رو شروع نکردین، خاطرات‌تون رو یادداشت کنین. برای شروع نوشتن فقط یه قلم، یه ورق سفید و مقداری خاطره لازم دارین. اگه هم مثل من براتون مهمه که هر متن در چه تاریخی نوشته شده، سررسید یا سالنامه گزینه‌های خیلی خوبی هستن. البته چیزی که مهمه ذات نوشتن هست؛ و خب شاید شما با تایپ‌کردن راحت‌تر باشین. خب به‌نظرم مقدمه طولانی شد. بنابراین بریم سر اصل مطلب و ببینیم نوشتن خاطرات‌مون چه فایده‌ای برامون داره.

دفتر خاطرات سال 98 من
دفتر خاطرات سال 98 من


  • ارزش‌قائل‌شدن برای "خود"

زیاد می‌شنویم (و می‌خونیم) که ما باید برای خودمون ارزش قائل بشیم و گاهی اوقات، زمانی رو اختصاص بدیم به خودمون. اما از طرفی هم احتمالا همه‌مون درک کردیم که به‌دست‌آوردن خلوت و تنهایی، به این راحتی‌ها هم نیست. مثلا خود من یه دانشجوی خوابگاهی‌ام و اکثر وقتم رو توی خوابگاه یا دانشکده در کنار بقیه می‌گذرونم. بنابراین روزانه‌نویسی می‌تونه راه خیلی خوبی باشه تا از این طریق، هرروز چنددقیقه‌ای تنها با خودِ خودمون باشیم و حتی چیزهایی رو که نمی‌تونیم به زبون بیاریم، بنویسیم.

  • سیوکردن حال خوب!

یه‌سری روزها هست که دوست داریم هرروز مثل همون‌ها باشن! و شاید این رو وقت‌های ناراحتی خیلی بهتر درک کنیم. نوشتن خاطرات قشنگ و حس‌هایی که در اون لحظات داشتیم، می‌تونه تو این زمینه واقعا مفید باشه. هروقت حال‌مون بده می‌تونیم با خوندن لحظاتی که داشتیم بال در می‌آوردیم از خوش‌حالی، برگردیم به روزهای خوب (:

  • دیدن نقش "واقعی" آدم‌ها

قطعا همه‌ی ما تو ذهن‌مون یه درجه‌بندی داریم از آدم‌ها، که هرکدوم چه‌قدر تو زندگی و افکار ما تاثیر دارن. اما از کجا مطمئن هستیم که این درجه‌بندی درسته؟ نوشتن خاطرات‌مون خیلی این قضیه رو برامون روشن‌تر می‌کنه. مثلا می‌تونیم برگردیم و ببینیم چندبار اسم هر نفر رو نوشتیم و بررسی کنیم که چندتاش یادآور لحظات خوبه، و چندتاش برامون ناراحت‌کننده‌ست. مثلا برای خود من واقعا جالب بود که اسم یکی از دوستان‌م رو 83بار (!) تو زمستون 98 نوشتم و تقریبا همه‌ش برام لذت‌بخش بوده!

  • بررسی انگیزه‌ها و نتایج اعمال

این که باید از گذشته‌مون درس بگیریم خیلی واضحه! ولی چرا خیلی‌ وقت‌ها این کار رو نمی‌کنیم؟ شاید یکی از دلایلش این باشه که اکثر ما به این جمله معتقدیم که "این دفعه با دفعه‌ی پیش فرق داره." خب پس تجربیات‌مون رو بنویسیم؛ انگیزه‌هایی که داشتیم و اعمالی که انجام دادیم تا به یه هدف برسیم رو یادداشت کنیم و دفعه‌ی بعدی که خواستیم تصمیم مشابهی بگیریم، بررسی کنیم که آیا این‌دفعه واقعا چیزی تغییر کرده یا باز هم داریم راه اشتباه رو می‌ریم!

  • فروبردن خشم و احساسات منفی

هرچی بگم، کم گفتم از کمکی که نوشتن به کنترل خشم می‌کنه! بعضی شب‌ها از عصبانیت دوست داشتم کله‌م رو بکوبم به دیوار؛ یا مثلا یکی رو خفه کنم! ولی به‌جاش عصبانیتم رو بردم رو کاغذ. تک‌تک فحش‌هایی که می‌خواستم بدم رو نوشتم! و بعدش راحتِ راحت خوابم برد! این رو باید تجربه کنین تا منظورم رو دقیق متوجه بشین. پیشنهاد می‌کنم این حس بی‎نظیر فحش‌نوشتن رو به‌هیچ‌وجه از دست ندین (:

  • آمادگی برای نوشتن

نوشتن این متن‌ها، ما رو برای نوشتن چیزهایی که در آینده برامون اهمیت زیادی دارن آماده‌تر می‌کنه. اگه یهویی دل‌مون بخواد یه رمان، یه مقاله یا حتی یه نامه بنویسیم، خیلی بهتره که قبلش خودمون رو آماده کرده باشیم برای نوشتن.

  • خودشناسی

این مورد واقعا اهمیت زیادی داره. خوندن نوشته‌های قدیمی‌مون راهنمای خیلی خوبی هست که بتونیم خودمون رو بهتر بشناسیم. ما هرموقع به "من" فکر ‌می‌کنیم، داریم خود "الآن"مون رو در نظر می‌گیریم. ولی ثبت نوشته‌ها و افکار باعث می‌شه هروقت خواستیم بتونیم خودمون رو بخونیم! و این‌طوری می‌شه خودمون رو از دور، و نه از نمای اول‌شخص نگاه کنیم.

چندتا ایده‌ی جالب

امیدوارم تونسته باشم بهتون انگیزه‌ی کافی برای شروع نوشتن خاطرات‌تون رو بدم. ادامه‌ی متن برای شما دوست عزیزی هست که تصمیم گرفتی شروع کنی (:

چندتا ایده‌ی باحال دارم که به‌نظرم بهتره باهاتون به اشتراک بذارم.

  • ساخت تقویم شخصی

یه‌سری از اتفاقات هستن که شاید در لحظه چندان مهم به‌نظر نیان، اما به‌ مرور زمان شاید برامون هیجان‌انگیز بشن! مثلا این که اولین‌ بار چه زمانی با یکی از دوست‌های صمیمی‌مون رفتیم بیرون؛ یا چه روزی اولین تجربه‌ی خودمون رو تو یه زمینه‌ی خاص داشتیم. خب راهش ثبت این روزهاست! ما این خاطرات رو می‌نویسیم و می‌تونیم ‌کم‌کم برای خودمون یه تقویم فوق‌شخصی داشته باشیم که مال خودِ خودِ ماست! نیازی نیست که هرروز تولد یا جشن خاصی باشه تا خوش‌حال باشیم. همین که بدونیم پارسال این‌موقع با دوست‌مون کلی خوش گذروندیم، دلیلی هست تا باز هم با اون دوست هم‌کلام بشیم (:

  • استفاده از هشتگ

این کار رو برای زمانی پیشنهاد می‌کنم که دوست داریم یه چیز خاص همیشه جلوی چشم‌مون باشه. خیلی‌ها روی کاغذ می‌نویسن و جلوی دیدشون قرار می‌دن تا هرروز یه چیز خاص رو ببینن‌. من پیشنهاد می‌کنم اون "چیز" رو تبدیل به یک هشتگ کنیم و هرروز قبل شروع خاطرات‌مون، اول هشتگ‌هامون رو بنویسیم. مثلا خود من با یه فردی آشنا شدم که واقعا اراده‌ش برام تحسین‌برانگیز بود. و از اون روز به بعد من هرشب اسم اون فرد رو برای خودم می‌نوشتم تا عزم راسخش خوب یادم بمونه.

  • به دیو پاسخگو باشید!

یادمه یه پادکست از فلسفیدن گوش می‌کردم درباره‌ی مرگ که واقعا دوستش داشتم و بعدا هم به چندین نفر معرفی کردم و قطعا گوش‌کردنش رو به شما هم پیشنهاد می‌کنم. (این پادکست رو از اینجا دانلود کنین.) توی اون پادکست می‌گفت فرض کنین یه دیو سر راه‌تون سبز می‌شه و شما رو نفرین می‌کنه! نفرینش هم اینه که باید تا ابد، در همین وضعیتی که الآن هستین باقی بمونین. همه‌چیز برای همیشه به همین شکل تکرار می‌شه. خب، آیا ناراحت می‌شین؟! نیچه جواب می‌ده اگه این نفرین براتون ناراحت‌کننده‌ست یعنی اون‌طوری که باید، زندگی نمی‌کنین!

خب پیشنهاد من اینه که هرشب چنین دیوی رو برای خودمون تجسم کنیم. هرشب درنظر بگیریم که آیا حاضریم بقیه‌ی زندگی‌مون شبیه وضعیت حال‌مون باشه؟ طبیعتا اگه برای مدت طولانی حاضر نباشیم چنین معامله‌ای بکنیم، یه جای کارمون می‌لنگه (:


حرف آخر

دوتا نکته‌ی کوچیک هم هست که لازمه بدونین حتما. اول این که از بقیه خجالت نکشین و نترسین! من 2 ساله خاطرات‌م رو می‌نویسم و همیشه هم در دسترس خانواده و دوست‌هام بوده این نوشته‌ها. ولی تا این لحظه حتی یک نفر هم اون‌ها رو نخونده. بقیه خیلی راحت شما رو درک می‌کنن. مطمئن باشین! اگه هم زیادی نگران این موضوع هستین، از گوشی یا کامپیوترتون استفاده کنین. نرم‌افزارهای زیادی هست که می‌تونین هروقت دل‌تون بخواد یادداشت‌هاتون رو توش بنویسین. و نکته‌ی مثبتی هم که داره اینه که همیشه پیش‌تون هست و حتی می‌تونید کلمات خاصی رو توش سرچ کنین!

دوم هم این که حواس‌تون رو جمع کنید اتفاقی که یه‌مدت برای من افتاد، برای شما رخ نده. من چند روز پیش خاطرات دی و بهمن 98 رو خوندم و اون‌قدر اون روزها زیبا بود که یکی‌دو روز فقط به اون لحظات فکر می‌کردم و زمان حال از دستم در رفت (:

امیدوارم متنی که خوندین رو دوست داشته باشین و براتون مفید بوده باشه. عذرخواهی می‌کنم اگه طولانی شد ولی دوست داشتم تک‌تک نقاط مثبت این تجربه‌ی خوبم رو به اشتراک بذارم تا شما هم این لذت رو تجربه کنین. خیلی از شما ممنونم که تا اینجا مطلب رو دنبال کردین. اگه شما هم این تجربه رو داشتین و ایده یا نکته‌ای هست که به‌نظرتون برای من و بقیه می‌تونه مفید باشه، خیلی خوش‌حال می‌شم در میون بذارین (:

نوشتنخاطرات98ایده
من یک طراح محصولم که علاقه زیادی به همکاری با استارتاپ‌های تازه‌کار برای ساخت محصولاتی از پایه و ایجاد کیت های رابط کاربری برای ساده کردن فرآیند توسعه محصول دارد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید