فکر کنید یه زمانی آدما با اصواتی مثل اَ اِ اُ سعی میکردن با همدیگه ارتباط برقرار کنن. من خودم رو که میذارم جای انسانای اولیه، میبینم باید یواش یواش سعی کنم هر منظورم رو به نحوی بیان کنم که طرف مقابل به راحتی متوجه اون بشه. پس لازمه که هر منظورم رو بصورت کلمه یا جمله اَدا کنم.
تا اینجا که اوکیه، حالا نکته ی اصلی که توی این مقاله میخوام بهش اشاره کنم اینه که خیلی از کلمات و جملات بواسطه ی تفکر و نوع نگرش بوجود اومدن. شاید واسه همینم هست که بعضی زبان ها حالات مختلفی رو برای یه مفهوم در نظر میگیرن در صورتی که توی یه زبان دیگه ممکنه کلن یه کلمه برای تفسیرش وجود داشته باشه. مثلا از نظر ما برف احتمال زیاد یعنی برف! ولی از نظر کسی که توی قطب زندگی میکنه، برف قطعاً انواع خیلی متفاوتی داره و هر نوعیش رو باید یجور منحصر به فرهنگ خودش خطاب کنه. یا اینکه یسری رنگ ها توی زبان ها و فرهنگ های مختلف، تعداد کلمات و معانی مختلفی رو ممکنه داشته باشه.
حالا سوال اصلی اینه که ما با استفاده از دود، یا بیان اصوات، یا بکار بردن کلمات و جملات، یا حتی شکلک و اموجی، میخوایم چی بگیم؟ کسی که توی یه زبان با یه فرهنگ دیگه بزرگ شده، تا چه حد میتونه منظور یه نفر دیگه که توی یه فرهنگ دیگه و با یه زبان دیگه بزرگ شده رو متوجه بشه؟ اینجاس که کار مترجم شروع میشه. ولی یه سوال، چرا باید به یه مترجم نیاز باشه؟ چرا باید ما انسان ها زبان های مختلفی داشته باشیم واسه اینکه بتونیم منظورمون رو به همدیگه برسونیم؟ چرا باید بعضیا زندگیشون رو بذارن روی یادگیری زبان های جدید و فرهنگ و مفاهیم اون زبان تا بتونن بصورت مترجم عمل کنن (چه به منظور ارتباط شخصی چه برای بقیه)؟
الان تازه میرسیم به زبان های برنامه نویسی. زبان های برنامه نویسی هم دقیقا به همین صورت هستن. شما اگه توی یه زبان برنامه نویسی تجربه کافی رو داشته باشید میتونید بقیه زبان های برنامه نویسی رو احتمالا راحت تر یاد بگیرید، دقیقاً مثل کسی که وقتی یاد گرفت به زبان جدیدی صحبت کنه، یادگیری زبان جدیدتر براش راحت تره!
اما نکته اصلی اینه که ما زبان های مختلف برنامه نویسی رو ایجاد کردیم تا بتونیم به ماشین بفهمونیم که میخوایم چه کاری انجام بدیم، یعنی چی؟ یعنی ما یچیزی به اسم کامپیوتر، ماشین یا هر چیز دیگه ای که دوست دارید خطابش کنید ایجاد کردیم، بعد اومدیم سراغ این که چجوری باهاش صحبت کنیم که منظور ما رو بهتر بفهمه و کارایی که میخوایم رو بهتر انجام بده.
خب برگردیم سراغ زبان هایی که باهاشون حرف میزنیم. راستش رو بخواید من بشدت علاقه دارم که هم خودم زبان های مختلف برای صحبت کردن رو یاد بگیرم، هم کلی برنامه و فکر دارم که دختر 3 سالم رو حدأقل با زبان انگلیسی رشد بدم. ولی اگه حقیقتش رو بخواید، یچیزی توی وجودم میگه که تمام این زبان هایی که ما داریم باهاشون صحبت میکنیم به مرور زمان از بین خواهند رفت، میدونید چرا؟
در حال حاضر ما کلی پروژه داریم که روی ترجمه کار میکنن. خود گوگل یا دستیارای صوتی ای که وجود دارن مثل سیری و ... هم که کار ترجمه رو خیلی راحت کرده. ولی نسل بعدی مترجم ها قطعاً مترجم های اتوماتیک هستن. همین الان هم شما میتونید از روی یه صفحه با هر زبونی عکس بگیرید و در عرض چند ثانیه کلش رو به زبون خودتون بخونید، اما فرض کنید یه روزی یه برنامه ای شبیه واتس اپ رو باز کنید، با یکی تماس بگیرید و به زبون خودتون صحبت کنید، اون شخص صدای شما رو ترجمه شده بشنوه، و خودش با زبون خودش با شما صحبت کنه ولی شما با زبون خودتون بشنوید.
اینجا متوجه میشید چه اتفاقی میفته؟ درسته که واژگان و جملات ترجمه میشن، اما یسری مفاهیم به راحتی قابل ترجمه شدن نیستن، پس یا شما مجبورید به مرور زمان به شخصی که هم زبون شما نیست، به طرز دیگه ای صحبت کنید، یا مترجم باید بتونه توی درک و تغییر مفاهیم بصورت هوشمند عمل کنه. اینجاست که به مرور زمان هم شنونده و هم گوینده (توی یه ارتباط دو طرفه بین دو نفر از دو زبان و فرهنگ متفاوت) مجبور میشن چه بصورت خودآگاه و چه بصورت ناخودآگاه، طرز نگاه و تفکر و نگرششون به مفاهیم رو عوض کنن (حالت خیلی پیشرفته تری نسبت به وضعیت فعلی که برای ترجمه باید بتونن با مفاهیمِ فرهنگ ها آشناتر بشن) تا بتونن بهتر با همدیگه ارتباط برقرار کنن، و این قضیه به مرور زمان ممکنه باعث بشه ما (یعنی تمام انسان ها) مجبور شیم به یه فرهنگ و نگاه واحد برسیم.
و توی زبون های برنامه نویسی هم به همین طریق، درسته که هر زبان برنامه نویسی بیشتر برای منظور خاصی طراحی شده و یکم دور از انتظاره که یه زبان برنامه نویسی برای همه ی کارها ایجاد کرد، اما میشه اینطور نگاه کرد که با تغییر ماهیت کامپیوترها (مثلا تبدیل ساختار قدیمی صفر و یک یا پردازش های سنگین کوانتومی یا شاید هم تکنولوژی هایی که ما نمیشناسیمشون هنوز) نتیجتاً ماهیت زبان های برنامه نویسی هم تغییر کنه. البته خیلی زود به اینجا هم خواهیم رسید که با دستیار صوتی صحبت کنیم و ازش بخوایم برامون یه برنامه نرم افزاری توسعه بده و اون خودش کاراش رو انجام بده!
منتشر شده در ویرگول توسط محمد قدسیان https://virgool.io/@mohammad.ghodsian