مشکل خیلی از ما ایرانیها این است که در "نه" گفتن، ناتوانیم
کافیست عبارت "چطور نه بگویم؟" در گوگل جستجو کنید تا هزاران راهکار برای شما سرازیر شود
این راهکارها خوب است اما به نظرم مشکل ما از ریشه است و باید از ریشه حل شود
کمی بیشتر توضیح بدهم:
فرهنگ ما اینطور است که احترام به بزرگتر را در این می بیند که فردی که از لحاظ سن و سال ما بزرگتر است هرچه بگوید ما باید بگوییم چشم وگرنه انگار به او بی احترامی کرده ایم
و این فرهنگ در شیوه تربیت والدین هم نفوذ کرده
مثلا پدر من در کودکی و نوجوانی به ما حق انتخاب نمی داد و در همه چی از نوع لباس پوشیدن، انتخاب دوستان،انتخاب رشته تحصیلی، آمدن یا نیامدن به مهمانی،تفریحات و... او برایم تصمیم می گرفت و همیشه باید حرف، حرف او می بود.
و تا چند سال پیش نمی توانستم در مورد چیزهایی که مربوط به خودم بود مخالفت کنم
مثلا اگر قرار بود به مهمانی برویم و من نمی توانستم بیایم و اگر مخالفت می کردم و می گفتم "نه" باید خودم را برای سرزنش شدن آماده می کردم و همیشه جمله ای که بابام می گفت این بود: تا تو خونه من زندگی می کنی باید هرچی می گم بگی چشم!
خیلی ها مثل من هستند و من قصد ندارم بساط ناله کردن راه بیندازم یا بدی والدینم را بگویم
به نظرم برای اینکه بتوانیم نه بگوییم اول باید تحمل نه شنیدن را داشته باشیم
به این دلیل که اگر ما به دیگران حق نه گفتن بدهیم این حق را هم برای خودمان قائل می شویم که در زمانی که می خواهیم نه بگوییم.
مثلا اگر دوستمان در برابر خواسته ما "نه" گفت به او حق بدهیم و از دستش دلخور نشویم
اما افرادی مثل پدر من به فرزند خود اجازه نه گفتن نمی دادند و تحمل نه شنیدن را نداشتند و اگر فرزند نه می گفت مساوی بود با عواقب سخت به همین خاطر فرزند ترجیح می داد که به زور بگوید بله تا از سرزنش و دعوا و... در امان بماند.
و همین است که فرزند نه گفتن برایش مساوی است با درد کشیدن( چه روحی و چه جسمی) به همین خاطر چون نه گفتن برایش با تجربه های دردناک شرطی شده پس قید نه گفتن را در آینده می زند و این کار برایش مثل کوه کندن می شود.
کاش سعی کنیم قفل نه گفتن را در خودمان بشکنیم
نه گفتن موضوع مهمی است خیلی ها با نداشتن این توانایی و ترس از نه گفتن در منجلاب اعتیاد و فساد افتاده اند و دلیلش می تواند تربیت نادرست و از روی نا آگاهی خانواده ها باشد.
ممنون از توجهتون