چالش این ماه کتابخوانی طاقچه خواندن کتابی ترسناک بود. از همان ابتدا میدانستم که میخواهم ادامهی کتاب محدودهی مرگ را بخوانم که قبلا درمورد آن نوشتهام. به همین دلیل کتاب «صدای مردگان» را انتخاب کردم. کتاب باز هم درمورد الی و دو دوستش کوکو و برایان است که همراه با پدر الی و مادر کوکو برای اسکیسواری به کلبهی شوکران میروند. کلبهای که از همان ابتدای سفر نیز ترسناک به نظر میرسد و با ورود یک فرد غریبه به داستان، اوضاع بدتر نیز میشود. برف هم لحظه به لحظه شدیدتر میشود و قطعی برق همان نقطه شروعی برای یک داستان ترسناک است.
در این کتاب نقش کوکو پررنگتر از الی است و برایان تقریبا حضور فعالی ندارد. حضور بزرگترها تا اواسط داستان خیالمان را راحت میکند؛ اما فضای داستان باعث میشود که خواننده منتظر یک اتفاق غیرمنتظره باشد. با روشن شدن بعضی از ماجراها، داستان نیز شروع میشود.
راستش این کتاب برای من ترسناک نبود. شاید به این خاطر که برای مخاطب نوجوان نوشته شده بود و این نوع محتوا برای من بزرگسال ترسناک نیست. همچنین در هنگام خواندن کتاب با خود فکر میکردم ارواح وجود خارجی ندارند و این فقط یک داستان ترسناک است. شاید اگر داستان درمورد اجنه بود، ماجرا فرق میکرد. اتفاقا بعد از خواندن این کتاب و نترسیدن، فکر کردم که بد نیست به سراغ کتابی بروم که واقعا مرا بترساند. تنها دو نام به ذهنم آمد: «جننامه» و «۷ جن». که متاسفانه اپلیکیشن طاقچه هیچ کدام را نداشت. به خواندن کتاب «ملکوت» هم فکر کردم. اما آن را نیز خوانده بودم و باز هم نترسیده بودم.
جلد دوم مانند جلد قبلی پر از تعلیق و هیجان نبود. یکی از مهمترین عناصر تعلیق در کتاب قبلی، استفاده از تکنیک داستان در داستان بود. خواننده برای خواندن یک داستان دیگر مجبور بود کتاب را بهسرعت بخواند و با سرنوشت شخصیتهای داستان دوم آشنا شود. نویسنده بهخوبی آگاه بود که در کجا داستان را قطع کند تا خواننده بیشتر به خواندن کتاب علاقه داشته باشد.
البته کشش این جلد نیز بهگونهای بود که خواننده ترغیب شود که تمام فصلها را پشت سر هم بخواند، اما انگار پایان داستان مشخص بود. خواننده از قبل میدانست که این سه نوجوان باز هم موفق میشوند که مرد همیشه خندان را شکست دهند. حتی فضاپردازی داستان هم مانند جلد پیشین نبود و خواننده بهطور کامل با آب و هوای زمستانی کتاب ارتباط برقرار نمیکرد. شخصیتپردازی کتاب نیز به قدرت جلد پیشین نبود. جز شخصیت کوکو، هیچ دانستهای از دیگر شخصیتها به خواننده اضافه نمیشد. همکاری هر سه دوست و اتحاد آنها با هم باعث شده بود که در جلد قبل مرد همیشه خندان شکست بخورد. اما در اینجا کوکو قهرمان بلامنازع داستان بود. شاید نویسنده میخواست بهنوعی ضعف کوکو در جلد قبل را در این جلد جبران کند؛ اما این موضوع بدون کمک الی و برایان جالب به نظر نمیرسید. همانطور که گفتم پایان داستان نیز غیرمنتظره نبود و خواننده انتظارش را داشت که چنین اتفاقی بیفتد.
من توقع داشتم که در این جلد بیشتر به این پرداخته شود که مرد همیشه خندان کیست و چرا این کارها را انجام میدهد. ولی باز هم به جواب نرسیدم و اگر بخواهم جلد بعدی این مجموعه را بخوانم، اول از همه مطمئن میشوم که شخصیت و پیشینهی مرد همیشه خندان تا حدودی برای خواننده روشن میشود و بعد کتاب را میخوانم. ترجمهی کتاب مانند دیگر کتابهای نشر پرتقال عالی بود. برای دانلود نسخهی الکترونیکی کتاب، به اپلیکیشن طاقچه مراجعه کنید.