یکی از ضرب المثل های که اغلب به گوشمون میخوره اینه: "شریک اگه خوب بود خدا شریک داشت!"
تو دنیایی زندگی میکنیم که اغلب کشور های توسعه یافته تاکید بر همکاری، کارگروهی، همافزایی و همآفرینی دارند و موفقیت شرکت هایی رو میبینیم که با ایجاد هولدینگ هزینه هاشونو کم میکنن و بهرهوری رو افزایش میهند. ولی دقیقا ما، معکوس عمل می کنیم. یا کسب و کارمون رو به تنهایی شروع می کنیم یا پس از راهاندازی کار پس از مدتی با شرکا وارد مشکل و دعوا های گوناگون میشیم و... هممون اسم شرکتهای بزرگی رو شنیدیم که پس از مدتها تبدیل شدن به دوتا برند و پس از سالها شرکا به همکاریشون خاتمه دادن. بهراستی ریشه این مشکلات کجاست چرا کار تیمی در فرهنگ امروزی ما به شدت مورد عنایت قرار گرفته!
آیا هنوز وقت آن نرسیده که بدانیم در دنیای امروز دیگر به تنهایی قادر به انجام کارها با بهرهوری مناسب نیستیم، حال ممکن است این سوال برای شما ایجاد شود که چه کنیم؟ ابتدا باید زیر ساخت های فرهنگی خود را مورد بازنگری قرار دهیم و با استفاده از علم مهدنسی معکوس که شکر خدا ما ایرانی ها در آن سر رشته داریم به بازسازی نواقص فرهنگیمون بپردازیم.
دیگی که واسه من نجوشه..
خب! این یعنی بدونیم موفقیت دیگران یعنی موفقیت من، لازم می دونم چند کلید واژه مطرح کنم تا بیشتر در این باره فکر کنیم " #همدلی #حسادت #گذشت #نفرت "
به جد این گونه مشکلات از موانع بزرگ موفقیت در کسب و کارهای ما ایرانیهاست که به تصمیم گرفتم این خط رو ادامه بدم،همچنین خوشحال میشم تجربیاتتون رو در این باره با من در میان بگذارید.